واثقی

[ثِ] (ص نسبی) منسوب است به واثق خلیفهء عباسی. (سمعانی).


واثقی

[ثِ] (اِخ) نام سرداری که در سال 391 ه . ق. مدعی امارت بصره شد. (از معجم الانساب ص66).


واثقی

[ثِ] (اِخ) حیدرعلی (شیخ...) کمبو از اهالی لکهنوی هند و از اولاد شهبازخان کمبو بود و در قصبهء «مارهره» متولد شد. از اوست:
آنانکه صید دل به نگاه وفاکنند
ای کاش یک نگاه گهی سوی ما کنند.
*
گریه بی فایده یاران به هلاک دل من
کس چه داند که چه بوده ست تمنای دلم؟
(از...


واثقی

[ثِ] (اِخ) عبدالواحدبن عبدالسلام بن محمد بن عبدالعزیزبن محمد بن ابراهیم بن الواثق بالله، از احفاد واثق خلیفهء عباسی (227 - 232 ه . ق.) است. در بغداد متولد شد و از روات و محدثان است. تولد او در سال 357 ه . ق. و ظاهراً بعد از سال 425...


واثقی

[ثِ] (اِخ) نیشابوری از شاعران دورهء صفوی بود و چهل سال از عمر خود را در مجاورت نجف گذراند و سپس به تبریز رفت و در سال 940 ه . ق. درگذشت از اوست:
خوبان غم عشق و دل بیداد چه دانند؟
بیدادگران قاعدهء داد چه دانند.
(از صبح گلشن ص578) (از قاموس...


واثکت

[] (اِخ) حدی است میان خجند و فرغانه و شهرکی است با کشت و برز بسیار. (حدود العالم ص68).


واثله

[ثِ لَ] (اِخ) ابن خلیفه السدوسی شاعر قرن اول هجری عرب که اشعار او در بیان والتبیین و عیون الاخبار ابن قتیبه دینوری آمده و عبدالملک بن المهلب را هجو کرده است. رجوع به فهرست اعلام البیان والتبیین و فهرست عیون الاخبار ج 2 شود.


واثله

[ثِ لَ] (اِخ) (ابو...) الهذلی(1) که در حدیث شهربن حوشب از شوی مادرش در طاعون عمواس(2) و مرگ بزرگان صحابه نام او ذکر شده است. (تاج العروس).
(1) - در منتهی الارب و در حرف الف لغتنامه «ندلی» ذکر شده که غلط است.
(2) - طاعونی که در اسلام به شام پیدا...


واثله

[ثِ لَ] (اِخ) لیثی بن عبدالله بن عمیرالکنانی اللیثی که گفت من حجرالاسود را سفید دیدم. این حدیث را ابوموسی روایت کرده و گفته است حدیث بسیار عجیبی است. (تاج العروس ج 8 ص 153). و پسر او ابوالطفیل عامر پسر واثله لیثی است که در سال اول هجری متولد...


واثله بن الاسقع

[ثِ لَ تِ نِلْ اَ قَ] (اِخ)(22 - 83 ه .ق.) صحابی بود. (منتهی الارب). زرکلی آرد: واثله بن الاسقع بن کعب بن عامر اللیثی الکنانی، از صحابه، از اهل صفه بود که بعد از وفات پیغمبر (ص) به جانب شام رفت و در جنگهای دمشق شهید شد و او...


واثلی

[ثِ] (ص نسبی) منسوب به واثله جد جاهلی عرب. (از انساب سمعانی).


واثلی

[ثِ] (اِخ) ابراهیم بن اسماعیل مکنی به ابواسحاق از فرزندان واثله بن الاسقع دوست پیغمبر است و ابوسعد سمعانی با اجازه از او روایت کرده است وی از اهل ماوراءالنهر بود. (لباب الانساب).


واثلی

[ثِ] (اِخ) حمران بن المنذر... که به گفتهء بخاری از ابوهریره سماع کرده است. (لباب الانساب).


واثن

[ثِ] (ع، ص) ثابت و پیوسته، در یکجا پاینده. || آب پیوسته روان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).


واج

(اِ) گفتار و کلام و سخن. (ناظم الاطباء). || پرسش، ابی واجی؛ از من میپرسی :
ابی واجی چرا بی نام و ننگی
کسی کش عاشقه چش نام و چش ننگ؟
باباطاهر (از انجمن آرا) و (آنندراج)(1).
|| واج، امر به گفتن باشد یعنی بگو. (برهان)(2)(جهانگیری). || (ص) بی نهایت گرسنه. (ناظم الاطباء) (آنندراج)....


وأج

[وَءْجْ] (ع اِمص) سخت گرسنگی. (منتهی الارب). جوع شدید. (از اقرب الموارد).


واجار

(اِ)(1) به معنی بازار و از بازار افصح است زیرا در لغت فرس با زای تازی کمتر مستعمل است و فصیحتر از آن واژار است چه جیم تازی نیز کمتر می آید. (آنندراج) (انجمن آرا). بازار. (جهانگیری) (ناظم الاطباء). بازار است که عربان سوق میگویند. (برهان) : گفت در این...


واجار کردن

[کَ دَ] (مص مرکب) یعنی به همه گفتن (شاید از پهلوی باشد). بازاری کردن (در تداول عامه خاصه زنان). به همه گفتن. علنی کردن. فاش کردن. به آواز بلند به گوشها رسانیدن. منادی کردن. با آواز بلند به همه گفتن. آشکار کردن. به آواز بلند خبری را که باید مستور...


واجارگر

[گَ] (ص مرکب) منادی. جارچی.


واجان

(اِخ) از دیه های وره قم. (تاریخ قم ص138). و در ص119 همان کتاب از دهات «وازین طسوج» آمده است.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.