واتیکان
(اِخ) (شورای...)(1) شورای مخصوصی که پاپ پی(2) نهم در 8 دسامبر 1869 م. در تالار کلیسای پترس قدیس(3) در واتیکان تشکیل داد تا در مورد جنگهای بین پروس و فرانسه اظهار نظر کند. این شورا تا 20 اکتبر 1870 ادامه داشت.
(1) - Conseil de Vatican.
(2) - Pie.
(3) - Saint -...
واتیه
[یِ] (اِخ)(1) «پیر» کسی که منطق ابن سینا را به نام «منطق پسرسینا» به فرانسه درآورد و در پاریس به سال 1658 م. چاپ کرد. (تاریخ علوم عقلی تمدن اسلامی تألیف دکتر ذبیح الله صفا ص 215).
(1) - Pierre Vattier.
واثق
[ثِ] (ع ص) اعتماددارنده. (تاج العروس) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مطمئن :به همّت بلند و عقل کامل برزویه واثق گشتند. (کلیله و دمنه). چون مزاج این باشد به چه تأویل خردمند بدان واثق تواند بود. (کلیله و دمنه).
گر خاص قرب حق نشوم واثقم بدانک
رخت امان به خلد مزین درآورم.خاقانی.
واثق تو بدانکه...
واثق
[ثِ] (اِخ) از شعرای عثمانی و نام او احمد است. وی به جهت حسن خط به استنساخ کتب اشتغال داشت و در پایان عمر دچار جنون شد و به سال 1103 ه . ق. در بیمارستان درگذشت. (از قاموس الاعلام ترکی).
واثق
[ثِ] (اِخ) نام یکی از شعرای اصفهان. از اوست:
ای آنکه ترا زیاده از جان دارم
در عشق تو نی سر و نه سامان دارم
تا دل دارم درد تو دارم در دل
تا جان دارم غم تو در جان دارم.
(از تذکرهء صبح گلشن ص 576).
واثق
[ثِ] (اِخ) از شاعران و خطاطان عثمانی و نام او ابراهیم است و به سال 1168 ه . ق. درگذشت. (از قاموس الاعلام ترکی).
واثق
[ثِ] (اِخ) (... الثانی) لقب عمر بن ابراهیم مکنی به ابوحفص از خلفای عباسی مصر که به سال 787 ه . ق. بجای متوکل علی الله به خلافت رسید و تا 791 ه . ق. چهارسال خلافت داشت. (از قاموس الاعلام ترکی). زامباور در معجم الانساب زمان به خلافت رسیدن...
واثق
[ثِ] (اِخ) (... الاول) ابراهیم بن المستمسک بن(1) الحاکم بامرالله از خلفای عباسی مصر معروف به واثق اول و کنیهء او ابواسحاق بود. در 6 ذی القعدهء سال 740 ه . ق.(2) بجای برادرش مستکفی بالله سلیمان خلافت یافت، ظاهراً پیش از او دو ماه منصب خلافت بی متصدی بوده...
واثق
[ثِ] (اِخ) ادریس بن محمد بن عمر بن عبدالمؤمن معروف به ابودبوس و ملقب به واثق، بر پسر عم خود ابوحفص عمر بن ابی ابراهیم (مرتضی) پادشاه مراکش خروج و قصد مراکش کرد. مرتضی بگریخت و به دست یکی از بستگان ادریس کشته شد. در مرآت الجنان کنیت او ابوالعلاء...
واثق
[ثِ] (اِخ) حسن (میرزاحسن) بیک، یکی از شعرای هند که در دربار نیز منصبی عالی داشت و در عهد عالمگیر پادشاه از مقام خود صرف نظر کرد. از اوست:
آیینه ای است بر سر راه عدم وجود
هر کس رسید کرد نگاهی و درگذشت.
(تذکرهء صبح گلشن ص 577).
واثق
[ثِ] (اِخ) قاسم بن محمد بن قاسم یکی از ملوک دوران اول حمودیه (بنوحمود) در جزیره الخضراء (اندلس) بود که در حدود سالهای (440 تا 450 ه . ق. = 1048-1058 م). فرمانروایی داشته است. پس از وی قلمرو فرمانروایی او توسط بنوعباد فتح شد و حکومت به دست آنان...
واثق
[ثِ] (اِخ) محمد واثق یکی از شاعران عثمانی در قرن یازدهم هجری بوده است. (از قاموس الاعلام ترکی).
واثق
[ثِ] (اِخ) محمد چهارم معروف به واثق مرینی یکی از امرای بنی مرین است که در سال 788 ه . ق. حکومت یافته. (از طبقات اسلام ص 49).
واثق
[ثِ] (اِخ) مکهن لال قوم کایتهه یکی از شاعران هند و ساکن قصبهء «ملانوان» از نواحی لکهنو بود. اشعار او دارای مضامین لطیفی است، از اوست:
شب سوی من راه از غلط افتاد خود کام مرا
برگشت همچون روز من بشنید چون نام مرا.
*
حوران برند کحل بصر از غبار من
گر پا نهی...
واثق الرسولی
[ثِ قُرْ رَ] (اِخ) (711 ه . ق./1311 م.) سلطان ملک الواثق ابراهیم بن یوسف بن یوسف المظفربن عمر بن علی بن رسول از پادشاهان یمن بود وی نیکوسیرت و خردمند بود و در ظفارالحبوضی واقع در یمن (نزدیک صنعا) درگذشت.
واثق بالله
[ثِ قُ بِلْ لاه] (اِخ) (ال ...) نهمین خلیفهء عباسی، کنیهء او ابوجعفر بود و نام وی هارون بن محمد معتصم بن هارون، نام مادرش قراطیس(1) و جاریه ای از اهل روم بود(2). در شعبان سال 196 ه . ق. متولد شد(3) و در 11 ربیع الاول(4) سال 227 ه...
واثق بالله
[ثِ قُ بِلْ لاه] (اِخ) (679 ه . ق./1280 م.) یحیی (الواثق)بن محمد (المستنصر بالله)بن یحیی بن عبدالواحدبن ابی حفص از سلاطین دولت حفصیه تونس بود. پس از وفات پدرش به سال 675 ه . ق. با او بیعت کردند. سیرت او نیکو بود مظالم را برطرف و زندانیان را...
واثق رشتی
[ثِ قِ رَ] (اِخ) (ملا...) از شعرای قرن یازدهم هجری است که مقیم رشت بود و به خیاطی اشتغال داشت و تا زمان تألیف تذکرهء نصرآبادی (1083 ه . ق.) در حیات بوده است. از اوست:
طالب دردم و در دل هوسی نیست مرا
بینوا مرغم و کنج قفسی نیست مرا.
(تذکرهء نصرآبادی...
واثق علیخان
[ثِ عَ] (اِخ) فرزند یاربگ خان شاعری است هندی وی از معاریف شهر هوگلی بود و محمد صادق خان اختر با او نسبت دامادی داشت. در ادب از شاگردان سراج الدین علیخان بود. در اواسط قرن سیزدهم وفات کرد. از اوست:
به مزارم اگر برسد مه من ز درون مزار نظاره...
واثق نیشابوری
[ثِ قِ] (اِخ) (ملا...) از شعرای دورهء صفوی است. تتبع سخنان خواجه عبدالله انصاری میکرد و به هند رفت و پس از بازگشت در قمشه درگذشت. از اوست:
اشکم چو یاد از دل بیتاب میدهد
بال و پر شرار به سیماب میدهد
هر خار خشک ریشه به آب بقا رساند
حسرت هنوز نخل مرا...