اباره

[اَ رَ] (اِخ) آواران. مردم آوار. قومی از اورال و آلتائی که مدت سه قرن در اروپا قتل و غارت کردند.


اباره

[اِ رَ] (ع مص) رجوع به اِبارت شود.


اباریز

[اَ] (ع ص، اِ) جِ ابریز.


اباریق

[اَ] (ع اِ) جِ ابریق. ظروف سفالینه و جز آن با لوله و دسته. کوزه ها. و ابریق معرب آبریز است.


اباز

[اَبْ با] (ع ص) آهوی جهنده در دویدن و آنکه در دویدن روی بطرفی نگرداند. ابوز.


ابازیر

[اَ] (ع اِ) جِ عربیِ ابزار فارسی. آنچه در دیگ کنند از ادویه و بوی افزارهای خشک. دیگ افزارها. توابل. بوزار. افحاء.


ابازیم

[اَ] (ع اِ) جِ اِبزیم، و آن زبانه ای باشد در یک سر کمربند که در حلقه ای که در سر دیگر آن است جای گیرد.


ابازین

[اَ] (ع اِ) جِ منحوتِ آبزنِ فارسی.


اباس

[اُ] (ع ص) بدخوی. زن بدخوی.


اباس

[اِ] (ع اِ) خو.


اباسق

[اَ سِ] (ع اِ) جمعی است بی مفرد به معنی قلائد. (المزهر).


اباسیس

[اِ] (اِخ)(1) نام یکی از پیروان طریقت فیثاغورس و او مبدأ و مادهء اصلیهء عالم را آتش میشمرد. زمان و موطن او بدرستی معلوم نیست.
(1) - Hippasus.


اباش

[اُ] (اِ) اُباشه. جماعتی آمیخته از هر جنس مردم. و فرهنگ نویسان قطعهء ذیل را از سعدی شاهد لفظ و معنی فوق می آورند :
اگر تو بر دل مسکین من نبخشائی
چه لازم است که جور و جفا کشم چندین
بصدر صاحب دیوان ایلخان نالم
که در اباشهء(1) او جور نیست بر مسکین.
و...


اباصر

[اَ صِ] (اِخ) نام جائی است. (یاقوت حموی).


اباصلت

[اَ صَ] (اِخ) کنیت خادم امام علی بن موسی الرضا علیه السلام که در خراسان همراه آن حضرت بوده است .
(1)
(1) - رجوع به پاورقی کلمهء اباذر شود.


اباض

[اِ] (ع اِ) رسنی که بدان خردهء دست شتر بر عضد بندند تا دست از زمین برداشته دارد. بند. || نام رگی در پای.


اباض

[اُ] (اِخ) نام قریه ای بعرض یمامه و خرمابنانِ آنجا بلندتر از آن دیگر جایها است و جنگ خالدبن ولید با مسیلمه بدانجای بود.


اباض

[اُ] (ع اِ)(1) بیخ انگدان. بیخ انجدان.
.(لاتینی)
(1) - Ferula asadulcis


اباض

[اِ] (اِخ) نام پدر عبدالله تمیمی که خوارج اباضیه بدو منسوبند.


اباضی

[اِ ضی ی] (ص نسبی، اِ) یک تن از اباضیه.



قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.