آیین دادرسی

[نِ رَ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) اصول محاکمات. (فرهنگستان).


آیین گشسب

[گُ شَ] (اِخ) نام سپهبدی که هرمز او را به جنگ بهرام چوبینه فرستاد و او به دست مردی زندانی کشته شد.


آیین محله

[مَ حَلْ لَ] (اِخ) نام قریه ای به مازندران.


آیین نامه

[مَ / مِ] (اِ مرکب) نظامنامه. (فرهنگستان).


آیینه

[نَ / نِ] (اِ) آینه. مرآت. آئینه. آبگینه :
آیینه عزیز شد بر ما
چون نور گرفت و روشنائی.
ناصرخسرو.
هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در آیینهء صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بیخبری.
(منسوب به خیام).
کور آیینه شناسد هیهات.خاقانی.
از صفا آیینه منظور نظرها میشود.
ظهیر فاریابی.
عاشق آیینه...


آیینه

[نَ / نِ] (اِ) هر یک از قطعات آهنین که مبارزترین پوشیدی :
نماید ز آیینه پوشی سوار
چو آیینهء تیغ در کارزار.طاهر وحید.
ماه سر منجوق کمانش ز رخ خویش
آیینهء زر بست بر این طاق مقرنس.
بدر چاچی.
و آینه در چهارآینه و چارآینه به همین معنی است.


آیینه

[نَ / نِ] (اِ) آینه. سان. آئین. طریق. منوال. گونه. حال و صورت. و هرآیینه و هرآینه مرکب از هر و آینه به معنی مذکور است که به صورت مرکبه، معنی در هر حال و بهر طریق و لاجرم (زمخشری) دهد :
ندارم هرآیینه از شاه راز
وگرچه بخواهد ز من گفت...


آیینه

[نَ] (اِخ) رجوع به ایل کرند شود.


آیینهء اسکندر

[نَ یِ اِ کَ دَ] (اِخ) رجوع به آینهء سکندری شود.


آیینهء اسکندری

[ نَ یِ اِ کَ دَ] (اِخ)رجوع به آینهء سکندری شود.


آیینه افروز

[نَ / نِ اَ] (نف مرکب)آینه افروز. آینه زدای. صیقل. آنکه آینه روشن کند. روشن گر. صاقل. صقّال.


آیینه افروزی

[نَ / نِ اَ] (حامص مرکب)عمل آینه افروز. روشن گری.


آیینه بندان

[نَ / نِ بَ] (اِمص مرکب)آینه بندان.


آیینه بندی

[نَ / نِ بَ] (حامص مرکب)آینه بندان.


آیینه پرداز

[نَ / نِ پَ] (نف مرکب)آینه افروز.


آیینه پیرا

[نَ / نِ] (نف مرکب)آیینه افروز.


آیینهء پیل

[نَ / نِ یِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) آینهء پیل :
ز آیینهء پیل و هندی درای
خروش و نوا رفته تا دور جای.
شمسی (یوسف و زلیخا).
ز آیینهء پیل و زنگ شتر
صدف را شبه رست بر جای دُر.نظامی.
شغبهای آیینهء پیل مست
همه شانه بر پشت پیلان گسست.نظامی.
و رجوع به آینهء پیل شود.


آیینهء تال

[نَ / نِ یِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) آیینهء تَل. آیینهء حلبی. آیینهء رویین.


آیینهء چینی

[نَ / نِ یِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) آینهء چینی. و آن آیینه ای بوده است که از آهن و فولاد جوهردار می کرده اند. آینهء حلبی. سجنجل. (زمخشری) :
آن را که رسد از مرض لقوه گزند
باید که به یاد دارد از من این پند
آیینهء چینی به نظر آورده
در خانهء...


آیینهء حلبی

[نَ / نِ یِ حَ لَ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) آینهء چینی. آیینهء چینی. سجنجل. آیینهء تَل. آینهء رومی.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.