آیینه
[نَ / نِ] (اِ) هر یک از قطعات آهنین که مبارزترین پوشیدی :
نماید ز آیینه پوشی سوار
چو آیینهء تیغ در کارزار.طاهر وحید.
ماه سر منجوق کمانش ز رخ خویش
آیینهء زر بست بر این طاق مقرنس.
بدر چاچی.
و آینه در چهارآینه و چارآینه به همین معنی است.
نماید ز آیینه پوشی سوار
چو آیینهء تیغ در کارزار.طاهر وحید.
ماه سر منجوق کمانش ز رخ خویش
آیینهء زر بست بر این طاق مقرنس.
بدر چاچی.
و آینه در چهارآینه و چارآینه به همین معنی است.
درگاه آسان پرداخت برای ووکامرس
اتصال آسان پرداخت به ووکامرس برای تسهیل پرداختهای اینترنتی مشتریان؛ سریع، امن و سازگار با تمام کارتها.
مشاهده جزئیات محصول