آینده
[یَ دَ / دِ] (نف، اِ) آنکه آید :
زآنکه عشق مردگان پاینده نیست
چونکه مرده سوی ما آینده نیست.مولوی.
|| وارد. || مستقبل. مستقبله. قادم. قادمه. آتی. آتیه. زمان پس از حال. وقتی که نیامده است: آینده نیامده ست و بگذشته گذشت.
- آینده و رونده؛ صادر و وارد.
- سال آینده؛ عام قابل. عام مقبل. سال دیگر.
زآنکه عشق مردگان پاینده نیست
چونکه مرده سوی ما آینده نیست.مولوی.
|| وارد. || مستقبل. مستقبله. قادم. قادمه. آتی. آتیه. زمان پس از حال. وقتی که نیامده است: آینده نیامده ست و بگذشته گذشت.
- آینده و رونده؛ صادر و وارد.
- سال آینده؛ عام قابل. عام مقبل. سال دیگر.