آلی

[لی ی] (ع ص نسبی)(1) منسوب به آلت.
- جسم آلی؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد: قولنج مرض آلی...


آلیاران

(اِخ) نام محلی کنار راه اصفهان به نجف آباد، میان تیرانچه و کرسنگ در 14300گزی اصفهان.


آل یاسین

[لِ] (اِخ) آل یس. خاندان رسول صلوات اللهعلیه :
چون تو بتی گزیدی کز رنج و شرّ آن بت
برکنده گشت و کشته یکرویه آل یاسین؟
ناصرخسرو.


آلی بالی

(اِ) آلوبالو. آلبالو. قراصیا. آلوی ابوعلی.


آلیز

(اِمص، اِ) جُفته. جُفتک، و آن لگد پرانیدن ستور باشد با دو پای از پس. || رَم.


آلیزدن

[دَ] (مص) آلیزیدن.


آلیزش

[زِ] (اِمص) اسم مصدر و فعل آلیزیدن.


آلیزنده

[زَ دَ / دِ] (نف) آنکه آلیزد از ستور. جفته انداز. جفتک زن :
چو آلیزنده شد در مرغزاری
نباشد بر دلش از بار(1) باری.ابوشکور.
قموص؛ خر آلیزنده. (السامی فی الاسامی). توسن. بدخو. لگدزن. جهنده (اسب و استر).
(1) - بار (در این بیت)؛ غم. اندوه.


آلیزیدن

[دَ] (مص) جفته افکندن. جفتک انداختن :
نفس چون سیر گشت بستیزد
توسن آسا بهر سو آلیزد.سراج الدین راجی.


آل یس

[لِ یا سین] (اِخ) آل یاسین. خاندان رسول صلوات اللهعلیه.


آلین

(اِخ) نام قریه ای از مرو به سفلای رود خارقان.


آلیه

[یَ] (اِخ) شاید نام محلی که قصر آلیه منسوب بدانجاست. (مراصدالاطلاع).


آلیه

[لی یَ] (ع ص نسبی) تأنیث آلیّ: اجسام آلیه.


آم

(ع اِ) جِ اَمه. کنیزکان. پرستاران.
- آم و عام؛ زن و ستور.


آم

[آم م] (ع ص) قصدکننده. (مهذب الاسماء). قاصد.


آم

(اِخ) نام شهری و نوعی جامه که بدانجا منسوب است.


آما

(نف مرخم) آمای.


آماج

(اِ) خاک توده کرده که نشان تیر بر آن نصب کنند. آماجگاه:
گر موی بر آماج نهی موی بدوزی
وین از گهر آموخته ای تو نه بتلقین.فرخی.
چنان چون سوزن از وَشّیّ و آب روشن از توزی
ز طوسی بیل بگذاری به آماج اندرون بیله.
فرخی.
چو تیر انداختی در روی دشمن
حذر کن کاندر آماجش نشستی.سعدی.
||...


آماج خانه

[نَ / نِ] (اِ مرکب) آماجگاه.


آماجگاه

(اِ مرکب) آماج. نشانه گاه :
سرشک دیده برخسار تو فروبارد
هر آنگهی که بر آماجگاه او گذری(1).عماره.
کند به تیر چو زنبورخانه سندان را
اگر نهند بر آماجگاه او سندان.فرخی.
زمین هست آماجگاه زمان
نشانه تن ما و چرخش کمان.اسدی.
برکند تیر تو زآنسان خاک در آماجگاه
برزگربرکنده پنداری به آماج و کلند.
سوزنی.
چو خاک آماجگاه تیر گشته.نظامی.
||...



قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.