آل فریغون

[لِ فَ] (اِخ) فریغونیان. امرای خوارزم یا خوارزمشاهیان، نخستین آنان مأمون بن احمدبن محمد بود که از دست آل سامان حکومت خوارزم یافت و پس از او پسرش ابومنصور احمدبن مأمون فرمان راند و آخرین آنان امیرابوالعباس مأمون بن مأمون داماد محمود غزنوی است که به دست امرای خویش مقتول...


آلفنس

[فُ] (اِخ)(1) آلفونس. رجوع به ادفونس شود.
(1) - Alfonso. Alphonse.


آلفه

[لِ فَ] (ع ص) تأنیث آلف. خوگر. خوگیرنده. ج، آلفات، اوالف.


آل قاورد

[لِ وَ] (اِخ) نام خانواده ای از سلاجقه که از سال 433 تا 583 ه .ق . در کرمان حکومت مستقل داشته اند. مؤسس این خانواده عمادالدین قراارسلان قاوردبن چغری بیک داودبن میکائیل بن سلجوق، و شمارهء فرمانروایان آنها سیزده تن و آخرین ایشان محمدشاه ثانی و انقراضشان ترکان غز...


آل قراس

[قَ / قُ] (اِخ) (قرس سرما باشد) نام کوههائی بناحیهء شراه. و آل قراس و مابد نام دو کوه باشد در زمین بنی هذیل.


آلک

[لَ] (اِ) آله. اُشنه. (ریاض الادویه). دوالک. (ریاض الادویه) (بحرالجواهر). || سنبل الطیب.


آل کاکویه

[لِ یَ] (اِخ) دیالمهء کردستان که از 398 تا 443 ه .ق . در همدان و نهاوند فرمانروایی به استقلال داشته اند. مهمترین ایشان علاءالدوله ابوجعفر محمد بن دشمنزیاربن کاکویه پسر خال مجدالدولهء دیلمی و پسرش ظهیرالدین فرامرز علی و بعد از ایشان گرشاسب بن علاءالدوله و ابوحرب بن علاءالدوله...


آل کثکثه

[لِ کَ کَ ثَ] (اِخ) قومی از سکنهء بخارا که اغلب بازرگانان توانگر و محترم بودند. قتیبه بن مسلم پس از فتح بخارا اهالی شهر را فرمود تا یک نیمه از خانه ها و ضیاع خود را بعرب دهند و مقصودش این بود که اهالی با اعراب معاشر و به...


آل کثیر

[لِ کَ] (اِخ) نام قبیله ای بخوزستان مرکب از سه هزار خانوار در غرب و جنوب رود دزفول که در سیاه چادرها منزل دارند و در قریهء قومات نیز نزدیک سیصد خانوار از این قبیله ساکن است و این قبیله به تیره های سعد و عنافجه و ضیاغمه و جز...


آل کرت

[لِ کَ] (اِخ) طبقه ای از ملوک شرق ایران از نژاد غوریان که از 643 تا 791 ه .ق . حکومت رانده اند و پای تخت آنان هرات بود. سرسلسلهء این دودمان شمس الدین محمد دخترزادهء ملک رکن الدین، و او بزمان جدّ خویش رکن الدین یکی از سران سپاه...


آلکساندر

[لِ دْ / دِ] (اِخ)(1) رجوع به اسکندر شود.
(1) - Alexandre. Alexander.


آلکل

[کُ] (فرانسوی، اِ)(1) (از عربیِ اَلکُحل) اَلْکُل. جوهر. جوهَر شراب. و رجوع به الکل شود.
.(انگلیسی) , Alcohol(فرانسوی)
(1)
Alcool


آلکلی

[کُ] (ص نسبی) الکلی. آنکه به بسیار آشامیدن مشروبهای الکل دار چون شراب و عرق و کنیاک و رم و سایر انواع آن معتاد است.


آلکی

[لَ] (اِ) پالکی.


آلگون

(اِخ) نام یکی از آبادیهای سَقّز کردستان که پیشتر آلْکَلو نامیده میشده. (فرهنگستان).


آلگونه

[نَ / نِ] (اِ مرکب) آلغونه. سرخی که زنان در روی مالند زینت را. سرخه. غازه. سرخاب :
آن بناگوش کز صفا گوئی
برکشیده ست آلگونه بسیم.شهید.


آل لیث

[لِ لَ] (اِخ) صفاریان. نام سلسله ای از ملوک ایران. یعقوب بن لیث صفار مؤسس این دودمان در سال 224 ه .ق . سردار سپاه حاکم سیستان بود و در همان سال هرات را مسخر کرده و فارس و کرسی آن شیراز را نیز متصرف شد و بمرور بلخ و...


آلمالو

(اِخ) نام محلی کنار راه زنجان به میانه میان نیک پی و اغمزاز در 464800گزی طهران.


آلمان

(اِخ)(1) آلمانْی. آلمانی. (دمشقی). نام مملکتی به اروپای مرکزی. حدّ شمالی آن دریای شمال و شبه جزیرهء دانمارک و دریای بالتیک و حدّ شرقی، لهستان و حد جنوبی، کشورهای چِکُسلواکی و مجارستان و ایتالیا و سویس و حدّ غربی، هلند و بلژیک و لوگزامبورک و فرانسه میباشد. وسعت سابق آن...


آل محتاج

[لِ مُ] (اِخ) خانواده ای مشهور که در عهد پادشاهان سامانی و غزنوی متصدی کارهای مهم و دارای مناصب عالی بوده اند، حکومت و ولایت چغانیان در ماوراءالنهر بایشان اختصاص داشته است، نخستین امیر معروف این خانواده ابوبکر محمد بن مظفربن محتاج است که در سال 321 ه .ق ....



قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.