آل تبان

[لِ تَبْ با] (اِخ) تبانیان. نام خانواده ای از نژاد امام ابوالعباس تبانی، شاگرد ابویوسف قاضی معاصر هارون الرشید عباسی است. از این خانواده فقها و دانشمندان نامی برخاسته و در عهد سامانیان و غزنویان در ماوراءالنهر و خراسان و غزنه متصدی قضا و فتوی و تدریس بوده و بر...


آلت تراش

[لَتْ، تَ] (نف مرکب) آنکه آلت در و پنجره و جز آن تراشد. رجوع به آلت شود.


آل تمغا

[تَ] (ترکی، اِ مرکب) (از: آل فارسی، سرخ + تمغا(1)، خاتم) مُهر با مرکّب سرخ که سلاطین مغول بر یرلیغها می نهاده اند. و آن را «آل» تنها نیز میگفته اند. || فرمان زرنشان :
نبشتند فرمان نهادند آل
که آن است نقش خجسته بفال.زجاجی.
ز بیم خاتم القاب تو نهادستند
بحکم یرلیغ از...


آلتن

[تِ] (اِخ) نامی است که ترکان بکشاورزی ایرانی موسوم به یحیی متولد بسال 1120 ه .ق . داده اند. در یکی از جنگهای ایران با عثمانیان، ترکان یحیی را به اسارت به آسیای صغیر برده و چون بردگان بفروختند. او پس از چندی از جور ترکان به مارسی گریخت. در...


آلتون

(ترکی، اِ) زر. ذَهَب :
تو همی سوز این ضعیفان را که هین جامه بکش
تو همی زن این یتیمان را که هان آلتون بیار.
کمال اسماعیل.
|| نامی از نامهای اماء و کنیزکان ترک :
طاس و مندیل و گِل از آلتون بگیر
تا بگرمابه رویم ای ناگزیر.مولوی.


آلتون بیلکا

(ترکی، اِ مرکب) منشور و نشان یا منشور زرنشان.


آلتون تاش

(اِخ) نام حاجب سلطان محمود غزنوی، و او پس از فتح خوارزم و قلع و قمع مأمونیان (407 ه .ق .) بفرمان سلطان حکومت و امارت خوارزم داشت و بعهد مسعود در 423 در جنگ با علی تکین کشته شد.


آلتون تمغا

[تو تَ] (ترکی، اِ مرکب)آلتون بیلکا. منشور زرنشان.


آلتون سو

(اِخ) نامی که ترکان عثمانی به زاب صغیر داده اند.


آلتون کپری

[کُ] (اِخ) (از: ترکیِ آلتون، زَر + کپری، پُل) نام موضعی در کردستان در جزیره از زاب صغیر، رافده و آبراههء دجله، میان راه بغداد بموصل. و اینجاست که امتعه و اجناسی را که با شتر از کردستان جنوبی حمل شده بر کشتی به بغداد برند.


آلتی آچلان

[چِ] (ترکی، اِ مرکب)ششلول. طپانچه که شش تیر گشاد تواند داد با یک بار پر کردن.


آلج

[لِ] (اِ) زعرور. آلوج. آژدف. (زمخشری).


آل جفنه

[لِ جَ نَ] (اِخ) شعبه ای از قبیلهء ازد از اولاد جفنه بن عمرو مُزَیقیاء که در حدود شام از دست قیاصره دولتی تشکیل داده اند که تا ظهور و غلبهء اسلام باقی بوده، و امرای این دولت را غساسنه و ملوک غسان نیز گفته اند. و آنان از یمن...


آل جلایر

[لِ جَ یِ] (اِخ) ایلکانیان از 740 تا 836 ه .ق . در عراق فرمانروای مستقل بوده، و بعض آنها آذربایجان و موصل و دیاربکر را نیز در تصرف داشته اند. مؤسس این سلسله حسن بزرگ از رؤسای ایل جلایر، و شمارهء ایشان شش تن و مقر حکمرانی آنان بغداد...


آل حسنویه

[لِ حَ سَ یَ] (اِخ) حسنویه، پسر حسین برزگانی، از سران یکی از قبایل کرد، در نیمهء اول مائهء چهارم هجری قسمت عمدهء کردستان و بلاد دینور و همدان و نهاوند و قلعهء سرماج را بتصرف خود آورد. پس از مرگ او عضدالدولهء بویهی متصرفات او را مسخر کرد، لکن...


آل حق

[لِ حَق ق] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) اهل الله. اولیاءالله. اولیاء :
آنچنان پر گشته از اجلال حق
کاندر او هم ره نیابد آل حق.مولوی.


آل حمدان

[لِ حَ] (اِخ) حکام حلب که سرسلسلهء آنان عبدالله بن حمدان بن حارث بن نعمان از بنی ربیعه بوده و در عهد مکتفی در 293 ه .ق . حکومت حلب یافته و 25 سال حکم رانده و تا 391 اخلاف او در حلب فرمانروائی داشته اند.


آل خاقان

[لِ] (اِخ) رجوع به آل افراسیاب شود.


آل خورشیدی

[لِ خوَرْ / خُرْ] (اِخ)تیره ای از جانکی گرم سیر چهارلنگ بختیاری.


آل داود

[لِ وو] (اِخ) فرزندان داود نبی، سلیمان و اولاد او : اِعملوا آل داود شکراً... (قرآن 34/13). || تیره ای از چهارلنگ بختیاری از شعبهء محمود صالح.



قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.