آلابلبلی
[بُ بُ] (اِ مرکب) جائی بلند و رفیع.
آل ابوسفیان
[لِ اَ سُفْ] (اِخ)آل بوسفیان. بنوامیه. از اولاد ابوسفیان و مراد معاویه بن ابی سفیان و یزیدبن معاویه و معاویه بن یزید است :
چه خطر دارد آل بوسفیان
که برآرند نامشان بزبان؟سنائی.
آلابولا
(ص) (شاید از ترکی) آلابولا دیدن؛ درهم و آشفته دیدن چنانکه با چشمی خواب آلود.
آلاپلنگی
[پَ لَ] (ص نسبی) با گلها و خالهای بزرگ چون پوست پلنگ. گل گل.
آلات
(ع اِ) جِ آلت. افزارها. ابزارها. ادوات. سازوبرگ. ساز. ساختگی ها. اسباب. سامان :
سکندر بیامد بدشت نبرد
همه خواسته سربسر گرد کرد
ز تخت و ز خرگاه و پرده سرای
ز فرش و ز آلات و از چارپای.فردوسی.
نگه کرد قارن بتورانیان
همه ساز و آلات ایرانیان.فردوسی.
- آلات تغذیه؛ مجموع عضوها که در عمل تغذیه...
آلات
(اِخ) نام شهری از طایفهء نصر، و گفته اند نام دو شهر است.
آلاتورک
(فرانسوی، ص مرکب)(1) چون ترکان بپیرایش موی. || خشن. قسی.
(1) - ala Turc.
آلاجق
[جِ] (ترکی، اِ) آلاچیق. نوعی از خیمه که از جامهء سطبر و گنده کنند. || کلبه ها که به صورت خیمه های تاتار باشد.
آلاجه
[جَ / جِ] (اِ) بُرد.
آلاچی
(اِ) هیل، و امروز هِل گویند.
آلاچیق
(ترکی، اِ) آلاجق. کوخ. کوله. رجوع به آلاجق شود.
آل اخشید
[لِ اِ] (اِخ) خانواده ای از امرای ایرانی نژاد که از سال 323 تا 358 ه .ق . در مصر و شام و دمشق و حرمین به استقلال فرمانروا بوده اند. سرسلسلهء آنان محمد بن طغج معروف به اخشید و آخریشنان ابوالفوارس احمدبن علی و عدهء آنان پنج تن: محمد...
آلاخون والاخون شدن
[شُ دَ](مص مرکب) در تداول خانگی، از خانمان خود برافتادن. بی سروسامان گردیدن. دربدر شدن.
آلاداغ
(اِخ) نام کوهی بخراسان در جنوب رود اترک. || نام چند قله و کوه در آسیای صغیر. || نام خُرّه ای از ولایت قونیه.
آل اردشیر
[لِ اَ دَ] (اِخ) ساسانیان. || در بیت ذیل مراد چغانیان یا سامانیانند :
ای فخر آل اردشیر ای مملکت را ناگزیر
ای همچنان چون جان و تن آثار و افعالت هژیر.
دقیقی.
آلاس
(اِ) زغال. زگال. انگِشت. فحم :
تاب قهرش تیغ را الماس کرد
برق خشمش کوه را آلاس کرد.
سراج الدین راجی.
آلاسکا
(اِخ)(1) نام شبه جزیره ای در شمال غربی امریکای شمالی متعلق بدول متحدهء امریکای شمالی، دارای 55000 مردم.
(1) - Alaska.
آلاشت
(اِخ) نام خُرّه ای در ناحیهء ولوپی بسوادکوه مازندران. || نام قریهء بزرگ این خُرّه.
آل اغلب
[لِ اَ لَ] (اِخ)(1) نام سلسله ای از پادشاهان افریقیه از دست بنی عباس. مقر سلطنت قیروان و قلمرو آنان در شمال افریقا بوده است. و ده تن بوده اند، نخستین ابراهیم اغلب(2) و آخرین زیاده الله ثالث است و مدت حکمرانی آنان 146 سال کشیده است. در 296 ه...
آلاف
(ع اِ) جِ اَلْف. هزاران. || (ص، اِ) جِ اِلْف.