احداف عبدالله

[اَ فُ عَ دِلْ لاه] (اِخ)طایفه ای از مضر که زوافر نیز نامیده میشوند. (سمعانی).


احدافی

[اَ] (ص نسبی) منسوب به احداف که بطنی است از کلب. (سمعانی).


احداق

[اِ] (ع مص) گرد چیزی درآمدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). احاطه کردن. || اِحداق روضه؛ حدیقه شدن مرغزار.


احداق

[اَ] (ع اِ) جِ حَدَقه. سیاهیهای چشم. (منتهی الارب). مردمکهای چشم. (غیاث).


احداق البقر

[اَ قُلْ بَ قَ] (ع اِ مرکب)عنب اسود. (تحفهء حکیم مؤمن) (تذکرهء ضریر انطاکی). انگور سیاه.


احداق المرضی

[اَ قُلْ مَ ضا] (ع اِ مرکب) اقحوان است و آن را بهار و بابونهء کوهی نیز نامند. در تحفهء حکیم مؤمن آمده: بهار است و او نوعی از اقحوان و مذکور خواهد شد. داود ضریر انطاکی نیز آن را همان بهار داند. و صاحب اختیارات گوید: اُقحوان است و...


احدالجدید

[اَ حَ دُلْ جَ] (ع اِ مرکب)(1)از اعیاد مسیحیان کاتولیک و آن روز یکشنبهء اول پس از عید پاک است.
(1) - Quasimodo.


احدالزوجین

[اَ حَ دُزْ زَ جَ] (ع اِ مرکب) جفت. زوج. شوی. زوجه. زن. || تائی از جفت.


احدام

[اِ] (ع مص) احدام نار؛ برافروخته گردیدن آتش. || احدام حرّ؛ سخت شدن گرما.


احدان

[اُ] (ع ص، اِ) جِ اَحَد و واحد و اَوحَد.


احدب

[اَ دَ] (ع ص، اِ) کج پشت. (زوزنی). کوژ. (تفلیسی). مرد کوژپشت. (منتهی الارب). کُنج. (برهان). آنکه سینه اش فروشده و پشتش برآمده باشد. ضد اَقعس :
بس مبارز که زیر گرز تو کرد
پشت چون پشت مردم احدب.فرخی.
امید خدمت آن خواجه پشت راست کند
بر آن کسی که مر او را زمانه...


احدب

[اَ دَ] (ع اِ) از اعلام سگ و اسب است در عربی.


احدب

[اَ دَ] (اِخ) عالمی ریاضی و او راست: کامل فی الحساب.


احدب

[اَ دَ] (اِخ) کوهی است در دیار بنی فزاره و گفته اند کوهی است به مکه و بعضی گفته اند دو کوه است و هر یکی را نام احدب است. (مراصد).


احدباب

[اِ دِ] (ع مص) کوزپشت گردیدن. اِحدیداب.


احدب مزور

[اَ دَ بِ مُ زَوْ وِ] (اِخ)مردی بود که خط هر کس چنان تقلید کردی که صاحب خط نیز تمیز نتوانستی. وفات او به سال 370 ه . ق. بوده است.


احدث

[اَ دَ] (ع ن تف) تازه تر. مؤنث: حُدْثی. ج، حُدث.


احدث

[اَ دَ] (اِخ) شهری است نزدیک نجد. (مراصد).


احدث

[اَ دُ] (اِخ) موضعی است.


احدر

[اَ دَ] (ع ص) کسی که یک را دو بیند. احول. لوچ. کاج. دوبین. || آنکه رانش پرگوشت و اعلای بدن وی باریک باشد. (و این صفت نیک اسب است) . || پرگوشت: احدر من ضب. مؤنث: حَدْراء. ج، حُدر.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید