احاله

[اِ لَ] (ع مص) تمام کردن سال. || مسلمان شدن. || خداوند شتران نازاینده گردیدن که باردار نمیشوند از گشن یافتن. (منتهی الارب). خداوند شتران ستاغ شدن. (تاج المصادر). || بحال دیگر یا بجای دیگر گشتن. || گشتن سال بر چیزی. || سال گشت گردیدن. || مقیم شدن یک سال...


احالیل

[اَ] (ع اِ) جِ اِحلیل. سوراخهای نره. || سوراخهای پستان. (منتهی الارب).


احالیل

[اَ] (اِخ) موضعی است در مشرق ذات الاصاد و مرسل داحس و غبراء از آنجاست. (معجم البلدان).


احامر

[اَ مِ] (ع ص، اِ) جِ احمر. مردان سرخ.


احامر

[اُ مِ] (اِخ) کوهی است از کوههای حمی ضریه. (معجم البلدان). || شهری است. || موضعی است به مدینه که به بغیبغه اضافه کنند.


احامرالبغیبغه

[اُ مِ رُلْ بُ غَ بِ غَ] (اِخ)موضعی است به مدینه. رجوع به بغیبغه شود.


احامر قری

[اُ مِ رُ قُ را] (اِخ) بقول اصمعی موضعی است در ابتدای حمتین از دیار ابوبکربن کلاب و در سمت چپ حمتین، کوهی است احمر به نام احامر قرا و قرا آبی است که مردم در قدیم بر آن فرود می آمدند و از آنِ بنی سعد از بنی ابی...


احامره

[اَ مِ رَ] (ع اِ) گوشت و می و خلوق که بوی خوش باشد. (منتهی الارب).


احامره

[اَ مِ رَ] (اِخ) قومی از عجم که به بصره فرودآمدند. قومی از عجم که به کوفه ساکن شدند.


احامره

[اَ مِ رَ] (اِخ) آبی است ازآن بنی نصربن معاویه. || گفته اند شهرکی است بنی شاش را. (معجم البلدان). || در بصره مسجدی است که عامه آن را مسجدالاحامره گویند و آن غلط است و صحیح مسجدالحامره است. (معجم البلدان).


احامره

[اُ مِ رَ] (ع اِ) مغاک در سنگ که آب در آن گرد آید. (منتهی الارب).


احامره

[اُ مِ رَ] (اِخ) رَدهه(1)ای است در حمی ضریه و معروف است. (معجم البلدان).
(1) - رَدهه گوی است در صخره که آب باران در آن جمع شود.


احامس

[اَ مِ] (ع ص، اِ) جِ احمس. جایهای سخت و درشت. || مردان دلاور. || سالهای سخت و قحط ناک. || افتادن در هِنْدالاحامِس؛ افتادن در بلایا.
- سنون احامس؛ سالهای قحط ناک.


احانه

[اِ نَ] (ع مص) هلاک کردن. || خوار کردن. (مؤید الفضلاء).


احاوص

[اَ وِ] (ع ص، اِ) جِ اَحوص. تنگ چشمان.


احاوص

[اَ وِ] (اِخ) عوف و عمر و شریح که از اولاد احوص بن جعفرند.


احایین

[اَ] (ع اِ) جِ احیان. ججِ حین.


اح اح کردن

[اُ اُ کَ دَ] (مص مرکب)تنحنح.


احب

[اَ حَب ب] (ع ن تف) محبوب تر. بدوستی گرفته تر : ماخلق الله شیئاً علی الارض احب من العتاق و ابغض من الطلاق.


احب

[اَ حَب ب] (اِخ) ملک بعلبک معاصر الیاس پیغمبر. رجوع به حبط ج1 ص39 شود.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید