اجم

[اُ جُ / اُ] (اِخ) قلعه ای است در مدینه.


اجم

[اَ جَ] (اِخ) موضعی است به شام، نزدیک فرادیس از نواحی حلب. (مراصد).


اجم

[اَ جَم م] (ع ص، اِ) استخوان بسیارگوشت. || مرد بی نیزه در حرب. || گوسپند بی شاخ. (منتهی الارب). گوسفند بی سُرو. (تاج المصادر). || شرم زن. || قدح. (منتهی الارب). || بنیان اَجمّ؛ بنیان بی کنگره. (منتهی الارب). بنای بی کنگره. (تاج المصادر). || (اصطلاح عروض) بحری است...


اجماء

[اِ] (ع مص) فروهشتگی غرهء اسب و کشیدگی آن. (منتهی الارب).


اجماء

[اَ جِمْ ما] (ع ص، اِ) جِ جَمیم.


اجمات

[اَ جَ] (ع اِ) جِ اَجَمَه.


اجماج

[اُ] (اِ) بهشت (؟). (جهانگیری) (شعوری) (برهان) (آنندراج).


اجماد

[اِ] (ع مص) ثابت گردانیدن حق. || در ماه جمادی درآمدن. (منتهی الارب). || کم خیر گردیدن. || قمار ناکردن از بخیلی. (تاج المصادر).


اجماد

[اَ] (ع اِ) جِ جُمد.


اجمادالزجاح

[اَ دُزْ زِ] (اِخ) موضعی است به صمّان.


اجمار

[اِ] (ع مص) بازداشتن لشکر به دارالحرب و بازنگردانیدن آن: اَجمر السلطان جیشه. (منتهی الارب). || شتافتن. (منتهی الارب). زود رفتن. (تاج المصادر). زود برفتن. (زوزنی). || جستن در قید. || بخور دادن. (منتهی الارب). بخور کردن. عود و مانند آن بر آتش افکندن. (تاج المصادر): اجمر الثوب. || گرد...


اجماع

[اِ] (ع مص) عزم کردن بر کاری. (تاج المصادر) (منتهی الارب). || اتفاق کردن جماعت بر کاری. متفق شدن. || گرد آمدن بر. || جمله کردن چیزی را. (منتهی الارب). || بر کاری جمع کردن. || اِلف دادن. (منتهی الارب). || راندن همه شتران را. || فرا گرفتن باران همهء...


اجماع

[اَ] (ع اِ) جِ جُمع.


اجماعاً

[اِ عَنْ] (ع ق) بالاجماع. بالاتفاق. متفقاً. اتفاقاً.


اجماع مرکب

[اِ عِ مُ رَکْ کَ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) اتفاق در حکم با اختلاف در مأخذ که با فساد یکی از مآخذ حکم مختلف و اجماع زائل گردد. مثلاً اجماع قائم است بر نقض طهارت در صورت وجود قی و مس معاً، ولی مأخذ نقض در نزد ما قی است...


اجمال

[اِ] (ع مص) اجمال شحم؛ گداختن پیه را. بگداختن چربش. (منتهی الارب). || اجمال در طلب؛ آهستگی کردن در طلب و افراط نکردن. (منتهی الارب). || اجمال شی ء؛ گرد آوردن آن بعد از پراکندگی. (منتهی الارب) (تاج المصادر). || اجمال حساب؛ جمله کردن آن. (منتهی الارب). || اجمال کار؛...


اجمال

[اَ] (ع اِ) جِ جمل. شتران نر : بر پشت افیال و اجمال به سرندیب برد. (ترجمهء تاریخ یمینی).


اجمالاً

[اِ لَنْ] (ع ق) خلاصهً. مختصراً. ایجازاً. بالاجمال. بالجمله. مقابل تفصیلاً.


اجمال التفصیل

[اِ لُتْ تَ] (ع اِ مرکب)نام صنعتی است از علم بدیع و آن چنان است که اوّل چیزی را مجمل ذکر کنند بعد مفصل گردانند و معنی ترکیبی معروف و مصطلح اهل معانی آنکه کلام اوّل بر طریق اجمال آرند بعد از آن بعبارت دیگر تفصیل آن کنند.


اجمالی

[اِ] (ص نسبی) به اِجمال. مقابل تفصیلی: علم اجمالی.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید