اجتساس

[اِ تِ] (ع مص) جَسّ. مسّ با دست به سر. دست بسودن. (تاج المصادر) (منتهی الارب). || چریدن به دهان: اجتست الابل الکلاَ؛ چریدند شتران گیاهها را به دهنهای خود. (منتهی الارب).


اجتساع

[اِ تِ] (ع مص) برآوردن نشخوار از شکم به دهان. نشخوار کردن: اجتسعت الناقه. (منتهی الارب).


اجتشاء

[اِ تِ] (ع مص) موافقت ناکردن چیزی، چیزی را.


اجتشاش

[اِ تِ] (ع مص) پیچیده گیاه شدن زمین. (منتهی الارب). کبیده شدن گیاه زمین.


اجتصاص

[اِ تِ] (ع مص) گچ گرفتن. (منتهی الارب). || اجتص القوم؛ ای تقاربت حِلَّتُهُم. (منتهی الارب) (تاج العروس).


اجتعاف

[اِ تِ] (ع مص) برکندن: اِجتعفَ الشجره؛ برکند آن را. (منتهی الارب).


اجتعال

[اِ تِ] (ع مص) جعل. (زوزنی). کردن. (منتهی الارب). || مزد گرفتن. (منتهی الارب). جُعل گرفتن.


اجتفاء

[اِ تِ] (ع مص) دور ساختن از جای. (منتهی الارب). || از بیخ برکندن تره و امثال آن: اِجْتَفَأَ البَقْل. (منتهی الارب). || انداختن. (تاج المصادر).


اجتفات

[اِ تِ] (ع مص) هلاک کردن و بردن همهء مال را: اِجْتَفَتَ المالَ. (منتهی الارب).


اجتفار

[اِ تِ] (ع مص) بازماندن فحل از گشنی. (منتهی الارب).


اجتفاف

[اِ تِ] (ع مص) نوشیدن همهء آنچه در آوند بود: اجتفّ ما فی الاناء. (منتهی الارب).


اجتلاء

[اِ تِ] (ع مص) بچیزی که بر تو عرضه کنند نگریستن. (تاج المصادر) (زوزنی). نگریستن بسوی چیزی بتأمل. دیدن. || جلوه دادن بر کسی: اجتلی العروس علی بعلها؛ جلوه داد عروس را بر شوهر. (منتهی الارب). || برداشتن: اجتلی العمامهَ عن رأسه؛ برداشت دستار را از پیشانی. (منتهی الارب). ||...


اجتلاب

[اِ تِ] (ع مص) جَلْب. استجلاب. (زوزنی). کشیدن. || کشیدن از جائی بجای دیگر. || گوسفند و شتر و برده از جائی بجائی بردن برای فروختن. (زوزنی).


اجتلات

[اِ تِ] (ع مص) زدن. || نوشیدن یا تمام خوردن چیزی. (منتهی الارب).


اجتلاد

[اِ تِ] (ع مص) با یکدیگر شمشیر زدن. (تاج المصادر). بشمشیر زدن یکدیگر را. (منتهی الارب). || نوشیدن همه: اِجتلد ما فی الاناء؛ همه نوشید آنچه در آوند بود. (منتهی الارب).


اجتلاط

[اِ تِ] (ع مص) ربودن. || اجتلط ما فی الاناء؛ تمام خورد آنچه در آوند بود. (منتهی الارب).


اجتلاف

[اِ تِ] (ع مص) برکندن و از بیخ برآوردن. (منتهی الارب). || یوت رسیدن بستور، یعنی وبا و مرگامرگی پدید آمدن میان آنان.


اجتلال

[اِ تِ] (ع مص) سرگین شتر برچیدن: اِجْتَلَّ البَعْرَ؛ پشکل برچید برای آتش افروختن. (منتهی الارب).


اجتلام

[اِ تِ] (ع مص) جَلم. گرفتن گوشت که بر استخوان جزور است: اجتلم الجزور. (منتهی الارب).


اجتمار

[اِ تِ] (ع مص) عود سوختن چنانکه در عودسوز: اجتمر بالمجمر. (منتهی الارب).



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید