اجتدار

[اِ تِ] (ع مص) دیوار ساختن.


اجتذاب

[اِ تِ] (ع مص) جذب. (زوزنی). کشیدن. || ربودن. || بخویشتن کشیدن. کشیدن بخود :
معدهء خر، که کشد در اِجتذاب
معدهء آدم، جذوب گندم آب.مولوی.


اجتذاذ

[اِ تِ] (ع مص) بریدن. || شکستن.


اجتذال

[اِ تِ] (ع مص) شاد شدن. (تاج المصادر) (زوزنی). شادمان گردیدن. (منتهی الارب). ابتهاج.


اجتراء

[اِ تِ] (ع مص) دلیر شدن. (تاج المصادر) (زوزنی). دلیر گردیدن بر کسی. دلیری.


اجتراح

[اِ تِ] (ع مص) کسب کردن. (منتهی الارب). اکتساب. || ورزیدن. (منتهی الارب).


اجترار

[اِ تِ] (ع مص) نشخور زدن. (تاج المصادر). نشخوار کردن. (منتهی الارب). || چریدن. || کشیدن. اِجدرار. (منتهی الارب) (تاج المصادر). || جرّه برآوردن شتر از گلو: کل ذی کَرش یجتر. (منتهی الارب).


اجتراس

[اِ تِ] (ع مص) گرد آوردن. || کسب کردن. (منتهی الارب).


اجتراش

[اِ تِ] (ع مص) گرد آوردن. || کسب کردن: اجترش لعیاله. (منتهی الارب). || ربودن: اجترش الشی ء؛ ربود آن را. (منتهی الارب).


اجتراع

[اِ تِ] (ع مص) چوب از درخت بریدن. چوب از درخت بازشکستن. (تاج المصادر): اِجترَع العود. (منتهی الارب). || فروبردن به آب چیزی را. (منتهی الارب). آشامیدن آب.


اجتراف

[اِ تِ] (ع مص) از بن برکندن. || همه را بردن. || هلاک کردن. (منتهی الارب).


اجترام

[اِ تِ] (ع مص) اِجرام. ذنب و گناه ورزیدن. جرم کردن. گناه کردن. (تاج المصادر) (منتهی الارب). || بار خرما بریدن. (تاج المصادر) (زوزنی) (منتهی الارب). || حزر. تخمین کردن و اندازه کردن بار خرما را بر درخت: اجترم النخل. (منتهی الارب). || کسب کردن: اجترم لاهله؛ کسب کرد برای...


اجتران

[اِ تِ] (ع مص) جَرین ساختن. (جَرین، آرد و مانند آن و خرمنگاه و جای خرما خشک کردن باشد).


اجتزاء

[اِ تِ] (ع مص) پاداش عمل خواستن از. || بسنده کردن. (تاج المصادر). وااستادن از چیزی. واایستادن بچیزی. بس کردن: اِجْتَزَأَ بالشی ء؛ بسنده کرد به آن. (منتهی الارب).


اجتزار

[اِ تِ] (ع مص) شتر کشتن. (منتهی الارب). اشتر کشتن و پوست باز کردن وی. (تاج المصادر). || برای کشتن گرفتن گوسپند و مانند آن. || اجتزروا فی القتال؛ ای ترکوهم جَزراً لِلسباع، ای قِطعاً. (منتهی الارب).


اجتزاز

[اِ تِ] (ع مص) جَزّ. (زوزنی). بریدن پشم. فریز کردن (موی). بیرین کردن: اجتزّ الشعر. (منتهی الارب). || بریدن و درودن. اِجدزاز. یقال: اجتززت الشیحَ و اجدززته؛ اذا جززته. (منتهی الارب). || بدرو آمدن کشت.


اجتزاع

[اِ تِ] (ع مص) شکستن. چوب از درخت بازشکستن. || بریدن.


اجتزاف

[اِ تِ] (ع مص) بدون کیل و وزن خریدن. چَکی خریدن. بگزافه خریدن.


اجتزام

[اِ تِ] (ع مص) اجتزام نخل؛ اندازه کردن خرما بر درخت: اجتزم النخل. (منتهی الارب). || خریدن: اجتزم حظیرته؛ خرید حظیرهء او را. (منتهی الارب). || پاره ای گرفتن: اجتزم من المال؛ پاره ای گرفت از مال. (منتهی الارب).


اجتسار

[اِ تِ] (ع مص) عبور کردن: اجتسرت الرکاب المفازه؛ عبور کردند شتران از آن. (منتهی الارب). || اجتسرت السفینه البحر؛ بدریا افتاد کشتی و روان شد. (منتهی الارب).



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید