اثله

[اَ لَ] (اِخ) موضعی است قرب مدینه در شعر قیس بن الخطیم:
والله ذی المسجد الحرام و ما
جُلِّلَ من یمنه لها خُنُف
اِنّی لاهواک غیر ذی کذب
قد شَفّ منّی الاحشاءُ و الشَّغف
بل لیت أهلی و اهل أثْلهَ فی
دار قریب بحیث نختلف.
در تفسیر آن چنین گفته اند و ظاهر آن است که اسم...


اثله

[اَ لَ] (ع اِ) رجوع به اَثلَه شود.


اثلیدم

[اَ دِ] (اِخ) قریه ای است از ناحیهء اشمونین به مصر. (معجم البلدان) (مراصد).


اثلیغ

[] (اِخ) در مجمل التواریخ و القصص (چ طهران ص421) آمده: پادشاه اثلیغ را ینال تکین گویند (؟).


اثم

[اِ] (ع اِ) گناه. ذنب. وزر. بزه. جناح. معصیت. جرم. خطا. عصیان. ناشایست. || می. باده. (منتهی الارب). || قمار. || کاری که کردن آن ناروا باشد. (منتهی الارب). || آنچه که تحرز و اجتناب از آن شرعاً و طبعاً واجب باشد. (تعریفات). ج، آثام.


اثم

[اِ] (ع مص) گناه کردن. (منتهی الارب). گناهکار شدن. بزه مند شدن. (زوزنی).


اثم

[اَ] (ع مص) بزه شمردن بر کسی. گناهکار شمردن: اَثمهُ الله فی کذا؛ گناهکار شمراد او را خدای در این کار. (منتهی الارب).


اثماد

[اِثْ ثِ] (ع مص) فرودآمدن بر ثَمَد. ائثماد. (منتهی الارب). به آب اندک آمدن. (تاج المصادر بیهقی).


اثماد

[اِ] (ع مص) تهی دست کردن از بسیاری سؤال. مثمود ساختن. || ضعیف شدن مرد از بس درآمیختن.


اثمار

[اَ] (ع اِ) ججِ ثَمَر. جِ ثَمر. (منتهی الارب). جِ ثَمَره. (زمخشری).


اثمار

[اِ] (ع مص) میوه آوردن درخت. میوه دار شدن. میوه دادن. بار آوردن. میوه دار گشتن. (زوزنی). || برآمدن میوه. || توانگر شدن. بسیارمال شدن. (تاج المصادر). || اِثمارِ زبد؛ گرد آمدن مسکه. مسکه برآوردن شیر. (تاج المصادر). کره دادن شیر.


اثمال

[اِ] (ع مص) باقی گذاشتن چیزی را. || بسیار سرشیر بستن شیر. بسیار خامه و سرشیر بستن شیر. سرشیر بستن لبن.


اثمان

[اَ] (ع اِ) جِ ثُمن و ثَمَن و ثمین. (منتهی الارب).


اثمان

[اِ] (ع مص) هشت شدن. (تاج المصادر). هشت عدد گردیدن: اثمن القوم. (منتهی الارب). || خداوند شتران ثَمِن شدن، یعنی آنکه در هشت روز یک نوبت آب یابند: اثمن الرجل. (منتهی الارب). || هشتم به آب آمدن اشتر. (تاج المصادر). || بهاکردن متاع: اثمنه سِلْعته؛ بها کرد متاع او را...


اثماناً

[اَ نَنْ] (ع ق) هشت یک هشت یک. || نقداً(1).
(1) - En numeraire.


اثمد

[اَ مَ/مُ] (اِخ) موضعی است. (منتهی الارب).


اثمد

[اِ مِ] (اِخ) موضعی است. (معجم البلدان) (مراصد).


اثمد

[اَ مَ/اِ مِ/اُ مُ] (ع اِ) سنگ سرمه. (منتهی الارب). و آن سنگی است که از مغرب و نیز از اصفهان آرند و بهترین آن سنگ سرمهء اصفهان است. سرمهء صفاهان. (داود ضریر انطاکی). کحل اصفهانی. کحول. خطاط(1). سرمه سنگ. حجرالکحل. سنگ توتیا. زنگلک(2). سرمه. (مهذب الاسماء). کحل اسود. (نخبه...


اثمداد

[اِ مِ] (ع مص) بر آب اندک بی ماده فرودآمدن. بر ثَمَد رَحل اقامت افکندن. ائثماد.


اثمر

[اَ مَ] (ع ن تف) پرمیوه تر. میوه دارتر. || سودمندتر.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید