اثنتان

[اِ نَ] (ع عدد، ص، اِ) (در حالت رفعی) دو. || دو زن. تأنیث اِثنان. (مهذب الاسماء).


اثنتین

[اِ نَ تَ] (ع عدد، ص، اِ) (در حالت نصبی و جرّی) دو. || دو زن.


اثنوی

[اِ نَ وی ی] (ع ص نسبی) آنکه پیوسته تنها دوشنبه ها را روزه دارد.


اثنه

[اُ نَ] (ع اِ) درختان موز که انبوه و باهم پیچیده باشد. ج، اُثُن.


اثنی

[اِ نی ی] (ع ص نسبی) منسوب به اثنان و اثناعشر در صورتی که عَلم باشد. (منتهی الارب).


اثنین

[اِ نَ] (ع عدد، ص، اِ) (در حالت نصب و جرّ) دو. || دو مرد. || دوشنبه.
- ثانی اثنین؛ دومین از دو تن. تالی تلو :
ثانی اثنین اذ هما فی الغار اوست.عطار.


اثنیناء

[اِ] (ع مص) دوتاه شدن. || بازگردیدن.


اثنینیت

[اِ نَ نی یَ] (ع مص جعلی، اِمص) دوگانگی.
- قائلین به اثنینیت؛ ثنویّین.
|| مؤلف کشاف اصطلاحات آرد: بودن طبیعت است که دارندهء دو وحدت باشد و مقابل آن، بودن طبیعت است که دارندهء وحدت یگانه و یا دارای وحدتهای بسیار باشد و مراد از دو وحدت آن است که هر...


اثنیه

[اَ یَ] (ع اِ) جِ ثناء. ستایشها.


اثو

[اَثْوْ] (ع مص) نمّامی و سخن چینی کسی کردن پیش سلطان یا عام است پیش سلطان باشد یا پیش دیگری: اثوت به و علیه. (منتهی الارب). غمّازی کردن. غمز کردن. (زوزنی). اِثاوه. اَثی. اِثایه.


اثوا

[اَثْ] (اِخ) موضعی است در شعر بنی عبدالقیس. (معجم البلدان).


اثواء

[اِثْ] (ع مص) فرودآمدن: اثوی بالمکان. || دیر ماندن. (منتهی الارب). مقیم شدن. (تاج المصادر). || ملازم اقامت گردانیدن کسی را. (منتهی الارب). مقیم گردانیدن. (تاج المصادر). || مهمانی کردن کسی را.


اثواب

[اِثْ] (ع مص) پاداش دادن. || پرآب گردانیدن حوض. اثابه. (منتهی الارب).


اثواب

[اَثْ] (ع اِ) جِ ثوب. جامه ها :
بسنده نیست ببزم تو گر فلک سازد
ز برگها دینار و ز ابرها اثواب.مسعودسعد.
ابواب خزاین قدیم و حدیث فرمود تا گشاده کردند و اجناس جواهر و نقود و اثواب آمده و مصلحت آن مهم و تقسیم آن به رأی و صوابدید.... (جهانگشای جوینی).
- فلانٌ...


اثوار

[اَثْ] (ع اِ) جِ ثور. گاوان نر. || لخت های بزرگ از پینو(1). (منتهی الارب).
(1) - اَقط. کشک. قروت.


اثوار

[اَثْ] (اِخ) ریگی(1) است در جانب سندالابارق که در قسمت سفلی وتِدات است و حازمی گفته که آن ریگزاری است در بلاد عبدالله بن غطفان. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع).
(1) - ریگ بمعنی رمل عرب و ریگزار فارسی است:
چو عادند و ترکان چو باد عقیم
بدین باد گشتند ریگ هبیر. ناصرخسرو.


اثؤب

[اَ ءُ] (ع اِ) جِ ثوب.


اثوب

[اَ وَ] (اِخ) ابن ازهر، اخو بنی جناب، شوهر قیله بنت مخرمه صحابیه. ابن ماکولا ذکر او آورده است. (تاج العروس).


اثوب

[اَ وَ] (اِخ) ابن عتبه(1). از راویان دیک ابیض است و گفته اند از صحابه است و صحیح نیست. عبدالباقی بن قانع در معجم خویش از او روایت کرده است. (تاج العروس).
(1) - در منتهی الارب: عتیبه.


اثوث

[اُ] (ع مص) انبوه شدن و پیچیدن با هم، چنانکه گیاه. || کلان سرین شدن زن.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید