اثکال

[اِ] (ع مص) لازم شدن ثکل زنی را. بی فرزند شدن او. اِهبال. (تاج المصادر). || بی فرزند گردانیدن. (زوزنی). بی فرزند گردانیدن مادر. (تاج المصادر).


اثکال

[اِ] (ع اِ) عِثکال. خوشهء خرما. (مهذب الاسماء). اثکول. ج، اثاکل، اثاکیل.


اثکول

[اُ] (ع اِ) خوشه. || خوشهء خرما. اِثکال. اثکون. عرجون. ج، اَثاکل، اثاکیل.


اثکون

[اُ] (ع اِ) خوشه. || خوشهء خرما. اِثکال. اُثکول. عرجون.


اثل

[اَ] (ع اِ)(1) نوعی از درخت گز را گویند و ثمر آن را گزمازه و بعربی حب الاثل خوانند. و طبیخ آن را اگر با مویز بیاشامند جذام را زایل کند و بخور آن بواسیر را نافع است. این لغت عربی است. (برهان قاطع). قسمی از طرفاء یعنی گز. (زمخشری)....


اثل

[اَ] (اِخ) ذات الاثل؛ موضعی در بلاد تیم اللهبن ثعلبه و ایشان را در آنجا با بنی اسد وقعه ای است. (معجم البلدان).


اثلاب

[اَ] (ع ص، اِ) جِ ثلب.


اثلات

[اَ ثَ] (ع اِ) جِ اَثله.


اثلاث

[اِ] (ع مص) سه شدن. (منتهی الارب). سه گشتن. (تاج المصادر): اَثلث القوم؛ سه شدند قوم.


اثلاث

[اَ] (ع اِ) جِ ثُلث.


اثلاث

[اَ/اِ] (اِخ) نام موضعی است و در مثل ذیل آمده است: لکنَّ بالاثلاث لحمٌ لایُظلَّل؛ و آن قول بیهس ملقب به نعامه از مردم فزاره است. او هفتمین از برادران خویش بود و طایفه ای از بنی اشجع آنان را غارت کردند و شش تن از برادران وی بکشتند و...


اثلاثاً

[اَ ثَنْ] (ع ق) سه یک سه یک. به سه بخش.


اثلاج

[اِ] (ع مص) اِثلاج سماء؛ برف باریدن آسمان. || برفناک شدن روز. برف داشتن روز: اثلج یومنا؛ امروز برف بارید. || اثلاج نفس به؛ یقین کردن دل به. مطمئن گردیدن به. || شادمان کردن کسی را. گشاده کردن دل. || برف زده شدن. در برف شدن. || به برف رسیدن....


اثلال

[اِ] (ع مص) رخنه برآوردن. || به اصلاح آوردن. (زوزنی). سد ثلمه کردن. || فرمودن بنیکو کردن خرابی. (تاج المصادر). گرفتن رخنه و اصلاح کردن آن: اَثْلَلْت البیت؛ اذا امرت باصلاحه. || بسیارپشم شدن. (زوزنی). بسیارثله گردیدن.


اثلب

[اَ/اِ لَ] (ع اِ) سنگ و خاک ریزه. (صراح) (مهذب الاسماء). خاک و سنگها. سنگریزه ها. (منتهی الارب). یقال: بفیه الاثلب.


اثلغی

[اَ لَ غی ی] (ع اِ) نره.


اثلق

[اَ لَ] (اِ)(1) فلفل بَرّی است بلغت بربری و آن را به شیرازی تخم دل آشوب گویند. برگ آن مانند برگ زیتون باشد و پنجنگشت همان است و آن بیشتر در کناره های رودخانه روید، خوردن آن منی را خشک سازد و بعربی حبّالفقد خوانند. (برهان قاطع). علی بن حسین...


اثلم

[اَ لَ] (ع ص) نعت است از ثَلَم بمعنی شکستن کنارهء وادی و رخنه شدن. (منتهی الارب). وادی کناره شکسته و رخنه شده. || رخنه شده. (تاج المصادر). رخنه دار. || شمشیر و نیزه که در آن جرفه و رخنه شود. || (اصطلاح عروض) فع لن چون بزحاف ثلم (بسقوط...


اثلم

[اَ لَ] (اِخ) نام موضعی است و آن را ثلماء نیز گویند. (منتهی الارب).


اثله

[اَ لَ] (ع اِ) واحد اَثل، بمعنی درخت شوره گز. || متاع خانه. || خواربار. || ساز و سامان. || بیخ. (منتهی الارب). || حسب: نحت در اثله؛ طعنِ در حسب. || اصل چیز. ج، اَثلات.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید