اتصال

[اِتْ تِ] (ع مص) پیوسته شدن. (زوزنی). پیوستن . بچیزی پیوستن. پیوسته شدن کار. (تاج المصادر). پیوستگی. رسیدن. اتحاد. التصاق. ملاصقت. تلاصق :
تا نبودم من بحیدر متصل
علم حق با من نمی جست اتصال.
ناصرخسرو.
بنگر که هست منکر من، یا برادرم
دارد چنانکه داشت همی با من اتصال.
ناصرخسرو.
سبب اتصال وی [ بوصادق تبانی...


اتصالاً

[اِتْ تِ لَنْ] (ع ق) پیوسته. استمراراً. متوالیاً. علی التوالی. متعاقباً.


اتضاح

[اِتْ تِ] (ع مص) روشن شدن. آشکار شدن. وضوح. (زوزنی). پیدا شدن. هویدا گشتن.


اتضاع

[اِتْ تِ] (ع مص) فرومایه شدن. (تاج المصادر بیهقی). ناکس و دون مرتبه شدن. پست گشتن. || پست کردن سر شتر را تا پای بر گردن وی نهند و برنشینند.


اتضان

[اِتْ تِ] (ع مص) نزدیک گردیدن.


اتطاء

[اِتْ تِ] (ع مص) آماده گردیدن. || راست و درست شدن. || استیخ ایستادن. || به نهایت درستی رسیدن.


اتطان

[اِتْ تِ] (ع مص) وطن گرفتن. (تاج المصادر بیهقی).


اتعاب

[اِ] (ع مص) رنجانیدن. (زوزنی). در رنج انداختن. رنج افکندن. مانده کردن. مانده گردانیدن. در تعب انداختن : قاآن از اِتعاب ذات خود مستغنی شد و عمال و کتبه بنواحی که مسلّم بود نامزد شدند. (جهانگشای جوینی). || پر کردن ظرف را. || خداوند مواشی مانده شدن. || پیوند گرفته...


اتعاب

[اَ] (ع اِ) جِ تعب. رنجها.


اتعاد

[اِتْ تِ] (ع مص) وعده پذیرفتن. وعده فاپذیرفتن. (زوزنی). با کسی وعده کردن. با یکدیگر وعده نهادن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). || با هم وعدهء بدی کردن. ایعاد.


اتعاس

[اِ] (ع مص) برروی افکندن. (تاج المصادر بیهقی). بروی درافکندن. || بدبخت گردانیدن. || هلاک کردن. || خوار کردن.


اتعاظ

[اِتْ تِ] (ع مص) پند گرفتن. (زوزنی) (تاج المصادر). پند پذیرفتن. (منتهی الارب). پندپذیری : تقدیر باریتعالی چشم بصیرت ابوعلی بازبست و گوش هوش از استماع مواعظ و اتعاظ بدان نصایح کر ساخت تا مساعدت فایق فروگذاشت. (ترجمهء تاریخ یمینی).


اتعب

[اَ عَ] (ع ن تف) پرتعب تر.
-امثال: اتعب من راکب فصیل.
اتعب من رائض مهر.


اتعبان

[اُ عُ] (ع ص) روی بزرگ سپید خوب.


اتغاب

[اِ] (ع مص) هلاک کردن. (زوزنی) (تاج المصادر). فاسد کردن. تباه کردن. || چرکین کردن. || گرسنه کردن. || عیبناک کردن.


اتغار

[اِتْ تِ] (ع مص) دندان شیر ریختن کودک. || دندان برآمدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). دندان برآوردن. اِدِّغار. اِثّغار.


اتغام

[اِ] (ع مص) ناگوار آوردن طعام کسی را.


اتفار

[اِتْ تِ] (ع مص) افزون شدن.


اتفار

[اِ] (ع مص) دراز شدن موی بینی تا تفره یعنی مغاکچهء لب پائین. || اَتفرَ الطلح؛ جوانهء طلح بیرون آمد.


اتفاف

[اَ] (ع اِ) جِ تِفَفه و تُفّ.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید