آطن

[طِ] (اِخ)(1) آتن. نام شهر مشهور یونان باستانی، کرسی آتیک و پایتخت مملکت یونان کنونی. این شهر در قدیم مهد تربیت حکما و نویسندگان و هنرپیشگان بزرگ بوده و ابنیه و عمارات زیبا داشته و در 480 ق .م . خشایارشا شاهنشاه هخامنشی آن را مسخر کرده است. سکنهء فعلی...


آطوسا

[طُ] (اِخ) نام چندین زن از دودهء هخامنشی و ازجمله دختر کورش، و شاید واستی که در تورات نام او مسطور است هم او باشد. در اول زن برادر خویش کامبوزیا (کمبوجیه) بود، پس از او با سمردیس مغ شوهر کرد و شوی سوم او دارایاوش (داریوش) است و از...


آغا

(ترکی، اِ) خاتون. بی بی. سیده. ستی. بانو. بیگم. خانم. || زن. حرَم : اما شرط رعایت اصناف اربعه، اول جانب حرمهای بزرگ اگرچه در ازمنهء سالفه، خصوص ملوک عجم، خواتین را در مهمات ملکی و دولت ملاحظه بسیار نمی بود و امور سلطنت بارادت یا عدم ارادت ایشان زیاده...


آغا احمد عالی

[اَ مَ دِ] (اِخ) نام شاعری ایرانی، ساکن هندوستان، و او را درعلم لغت کتابی به نام مؤید برهان و در علم صرف رساله ای بعنوان رسالهء اشتقاق هست، و رسالهء ترانه و هفت آسمان آثار دیگر اوست. وفات در 1290 ه .ق .


آغاپنبه

[پَمْ بَ / بِ] (اِ مرکب) صورت پنبه ای که در عروسیها برای مسخرگی سازند.


آغاج

(ترکی، اِ) چوب. درخت. || فرسنگ. فرسَخ. || قره آغاج؛ نارون بی پیوند.


آغاج دلن

[دَ لَ] (ترکی، اِ مرکب) (از: آغاج، درخت + دلن، سوراخ کننده) درخت سنبه. دارکوب. سودانیات. داربر. دارتمک.


آغاجی

(اِخ) آغاچی. امیرحسن علی بن الیاس آغاجی بخاری. از امراء سامانیه، معاصر نوح بن منصور سامانی. شاعر مشهور ایران، و او در هر دو زبان فارسی و عربی شعر گفته و ممدوح دقیقی شاعر بوده است.


آغاچی

(ترکی، اِ مرکب) اَغاجی و آغاجی و آغجی نیز در کتب آمده است، و ظاهراً بمعنی حاجب و پرده دار است، و او چون واسطهء بلاغ میان شاه و مردم یا وزراء بوده است : ملطفه به نزدیک اغاجی خادم خاصه بردم و بدو دادم و جائی فرود آمدم نزدیک...


آغار

(اِ) نم. زه. ثاد. نداوت. ندا :
عقیق وار(1) شده ست آن زمین ز بس که ز خون
بروی دشت و بیابان فروشده ست آغار.
کسائی یا عنصری.
|| آنچه ترابد از کوزه و مانند آن :
از هرچه سبو پر کنی از زیر و ز پهلوش
زآن چیز برون آید و بیرون دهد آغار.
ناصرخسرو.
از خاطر...


آغاران

(نف، ق) در حال آغاردن. در حال آغاریدن.


آغاردان

(ترکی، اِ) آغاج دَلَن. دارتمک. داربر. سودانیات. شقراق. ستوچه. (زمخشری). دارکوب.


آغاردگی

[دَ / دِ] (حامص) فرغاردگی. نم کشیدگی. آغشتگی. چگونگی و کیفیت آغارده.


آغاردن

[دَ] (مص) آغاریدن.


آغارده

[دَ / دِ] (ن مف / نف) آغاریده.


آغارش

[رِ] (اِمص) اسم مصدر آغاریدن :
نه آغارش پذیرد زآب آهن.
(ویس و رامین).


آغارنده

[رَ دَ / دِ] (نف) آنکه آغارد.


آغاره

[رَ / رِ] (اِ) دوالی که کفشگر بر درز میان رویه و زیرهء کفش کند تا آب و خاک در درون نشود(1). || کفهء کفش که از درونسوی افکنند.
(1) - در فرهنگ شعوری بیتی منسوب به دقیقی شاهد آمده است بدین صورت :
از هلال تو [ نو ] شده آغارهء...


آغاری

(اِ) آغری. قسمی جامهء ابریشمین سطبر که از آن مردان لباده و عبا و سرداری کردندی و زنان یَل و نیم تنه و مانند آن.


آغاریدگی

[دَ / دِ] (حامص) آغاردگی.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.