ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) زوزنی. رجوع به ابونصر مطوعی شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) سبط بشر حافی. رجوع به عبدالکریم بن محمد هارونی دیباجی... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) سراج. در تذکره الاولیاء آمده است که او را طاوس الفقراء گفتندی و صفت و نعت او نه چندانست که در قلم و بیان آید و یا در عبارت و زبان گنجد. در فنون علم کامل بود و در ریاضات و معاملات شأنی عظیم داشت و در...
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) سعدبن ابوالقاسم قطّان حنفی. رجوع به سعد... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) سعدبن مهدی. رجوع به سعد... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) سعیدبن ابی الخیربن عیسی. رجوع به ابن مسیحی شود. در نامهء دانشوران (ج1 ص219) نام پدر او بجای ابی الخیر ابی الحسن آمده است.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) سوهان گر. از یاران چشتی بود. صاحب فراست عظیم بود. و رجوع به نفحات الانس جامی ص218 شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) شاپوربن اردشیر شیرازی وزیر بهاءالدوله ابونصربن عضدالدوله بن بویه دیلمی. وفات 416 ه . ق. به بغداد و تولد او بشیراز به سال 330 بود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) شریح بن عبدالکریم رویانی. رجوع به شریح... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) صدرالدین شیرازی (میر...). رجوع به صدرالدین شیرازی (میر...) شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) صدقه بن یوسف الفلاحی. او در سال 437 ه . ق. بوزارت مستنصر فاطمی مصر رسید و در اول سال 440 ه . ق. گرفتار و مقتول شد.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) صینی. صاحب اشراف بزمان محمود و مسعود غزنوی. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص499 شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) طالقان. شاعری باستانی و در لغت نامهء اسدی از شعر او بشاهد آمده است. رجوع به ابونصر احمدبن ابراهیم الطالقانی شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) طرماح بن حکیم. رجوع به طرماح... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) طیفور. رجوع به ابومنصور طیفور شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) الظاهر بامرالله. محمد بن الناصر سی و پنجمین خلیفهء عباسی. رجوع به ظاهر بامرالله محمد... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) عبدالرحمن بن عبدالجبار قیسی. رجوع به عبدالرحمن... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) عبدالرحیم بن ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن القشیری. ابن خلکان گوید: او امامی کبیر بود مانندهء پدر خود در علوم و مجالس سپس مواظبت دروس امام الحرمین ابی المعالی کرد تا طریقت او را در مذهب و خلاف بیاموخت پس قصد زیارت خانه کرد و به بغداد رسید...
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) عبدالرحیم بن محمد بن یونس موصلی. رجوع به عبدالرحیم... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) عبدالسیدبن محمد بن عبدالواحدبن الصباغ بغدادی شافعی. رجوع به ابن الصباغ و رجوع به عبدالسید... شود.
