ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) فارابی. اسماعیل بن حماد الجوهری صاحب صحاح اللغه. رجوع به اسماعیل... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) فارسی. رسول از جانب امیر نوح سامانی نزد امیر ناصرالدین سبکتکین در وقعهء عصیان ابوعلی سیمجور و فایق. رجوع به حبط 1 ص328 و ترجمهء تاریخ یمینی چ طهران ص126 شود. در حاشیهء صفحهء مذکور آمده: این ابونصر احمدبن محمد الفارسی است.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) فارسی. هبه الله ملقب به نظام الدین قوام الملک. رجوع به قوام الملک... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) فتح بن سعید موصلی. رجوع به فتح... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) فتح بن شحرف بن داود الکشی. رجوع به فتح... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) فتح بن عیسی بن خاقان قیسی اشبیلی وزیر. رجوع به فتح... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) فتح بن محمد بن عبیداللهبن خاقان بن عبدالله القیسی الاشبیلی. صاحب کتاب قلائدالعقیان و مطمح الانفس.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) فتح بن موسی الخضراوی القصری. رجوع به فتح... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) فخرالدوله. رجوع به محمد بن محمد بن جهیر... و رجوع به ابن جهیر فخرالدوله... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) فراهی بدرالدین محمود یا مسعودبن ابی بکربن الحسین بن جعفر الفراهی. صاحب نصاب الصبیان. و گویند او کوری مادرزاد بود و در لغت عرب و حدیث مهارت تمام داشت. علامهء قزوینی در حواشی لباب الالباب ج1 می آورند که نباید او را با امام شرف الدین محمد...
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) فرقدبن الحجاج. محدث است.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) فریغونی. از آن فریغون. رجوع به ترجمهء تاریخ یمینی چ طهران ص 298 و 397 شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) فیروز. رجوع به بهاءالدوله... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) قاسم بن محمد بن مباشر. رجوع به قاسم... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) قاسم بن محمد واسطی. رجوع به قاسم... شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) قاضی. رسول از جانب مسعودبن محمود غزنوی نزد اعیان ترکمانان سلجوقی. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص499 شود.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) قبّانی. از شیوخ تصوف در مائهء چهارم. صاحب نفحات گوید که او سفرهای نیکو کرد و مشایخ بسیار دید از جمله شیخ ابوعمر اَکّاف و بارون و ابوعمرو نجید و شیخ ابونصر سراج و ابوعبدالله بن مانک. و از کلمات اوست: چون با کسی نشینی که در...
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) قباوی. احمدبن محمد بن نصر مترجم تاریخ بخارا. اصل کتاب تاریخ بخارا بعربی بوده که ظاهراً از میان رفته است و مؤلف آن ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی است که در اوایل دورهء سامانیان میزیسته و تا پس از مرگ ابومحمد نوح بن نصر حیات داشته است...
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) قشیری شافعی. او راست: کتاب موضح فی الفروع.
ابونصر
[اَ نَ] (اِخ) قطب الدوله احمد اول بن علی. رجوع به آل افراسیاب و رجوع به احمدبن علی... شود.
