آرزه

[زَ / زِ] (اِ) کاهگل.


آرزه گر

[زَ / زِ گَ] (ص مرکب) اندودگر. کاهگل کار.


آرژانتین

(اِخ)(1) نام جمهوری متحده ای است در امریکای جنوبی در شرق شیلی، از شمال محدود به برزیل، پرو و بولیوی و از مشرق به اوقیانوس آتلانتیک. بوئنوس آیرس کرسی آن است. 11میلیون سکنه دارد. وسعت آن 2794000 کیلومتر مربع باشد. زبان مردم آن اسپانیولی. صادرات آنجا غله، نیشکر، کتان، ستور...


آرست

[رَ] (اِ) آلست. نشیمن حیوان. مَقعد.


آرستن

[رِ تَ] (مص) توانستن. یارستن. جرأت. تجرؤ. دلیری کردن. این مصدر صورتی از یارستن است و منفی یارستن را که نیارستن باشد میتوان منفی آرستن شمرد بتبدیل همزه بیاء :
دل جنگجویان از او شد بدرد
نیارد کسی رزم او یاد کرد.فردوسی.
کس از نامداران و شاهان گُرد
چنین رنجها برنیارد شمرد.فردوسی.
کس این راز...


آرستن

[رَ تَ] (مص) مخفف آراستن :
بسیار مشو غره بدین حسن دلاویز
کاین حسن دلاویز تو از عشق من آرست.
سلمان ساوجی.


آرسته

[رَ تَ / تِ] (ن مف) مخفف آراسته. مزین :
ایا ببزمگه آرسته تر ز صد حاتم
ایا بمعرکه مردانه تر ز صد سهراب.فرخی.
بنام و کنیتت آرسته بادا(1)
ستایشگاه شعر و خطبه تا حشر.عنصری.
(1) - ن ل: آراسته باد.


آرسته

[رِ تَ / تِ] (ن مف / نف) توانسته.


آرسس

[سِ] (اِخ) نام پادشاه ایران، پسر اردشیر سوم، موسوم به اوخوس. و او را اندکی پس از استقرار بر اریکهء ملک باگواسِ خواجه سرا مسموم کرد. و این باگواس همان است که اردشیر دوم را نیز کشته بود (336 ق.م.).


آرسطولوخیا

[رِ] (معرب، اِ) (از یونانی آریسطولوخیا، مرکب از آریسطوس، اعلی و فاضل + لوخیا، زچگان یعنی زنان نوزائیده) گیاهی است طبی که به فارسی زراوند گویند. و آن دو گونه است، مدور که آن را زراوند مدحرج و زراوند شامی و نخود الوندی و نخود مریم خوانند، و طویل که...


آرسطیفس قورینائی

[رِ فُ سِ] (اِخ)نام حکیمی یونانی که در زبانهای اروپائی آریستیپِ سیرنی(1) نامیده می شود (حدود 435 - 366 ق.م.).
(1) - Aristippe de Cyrene. Aristippus.


آرسکا

(اِخ) نام باستانی خبوشان که امروز بقوچان معروف است و آن را آشاک و استوا نیز مینامیده اند و مرکز خرّهء سرولایت است.


آرش

[رَ] (اِ) اَرَش :
شاعر که دید به قدِ کاونجک
بیهوده گوی و نحسک و بوالکنجک
از ...ن خر فروتر و پنج آرش
می برجهد سبکتر اَز منجک.منجیک.


آرش

[رِ] (اِ) معنی. مقابل لفظ. (از برهان). || تار. سَدی. حابل. (زمخشری).


آرش

[رِ] (اِمص) اسم مصدر آردن آوردن.


آرش

[رَ] (اِخ) نام پهلوانی کماندار از لشکر منوچهر. منوچهر در آخر دورهء حکمرانی خویش از جنگ با فرمانروای توران، افراسیاب، ناگزیر گردید. نخست غلبه افراسیاب را بود و منوچهر بمازندران پناهید لکن سپس بر آن نهادند که دلاوری ایرانی تیری گشاد دهد و بدانجای که تیر فرود آید مرز ایران...


آرش

[رَ] (اِخ) نام پسر دوم کیقباد برادر کیکاوس، و او را کی آرش گفتندی.


آرش

[رَ] (اِخ) نام کوهی.


آرش

[رَ] (اِخ) جدّ اعلای اشکانیان. کی آرش :
کنون ای سراینده فرتوت مرد
سوی گاه اشکانیان بازگرد...
چنین گفت گوینده دهقان چاچ
کز آن پس کسی را نبد تخت و تاج
بزرگان که از تخم آرش بدند
دلیر و سبک سار و سرکش بدند
بگیتی بهر گوشه ای بر یکی
گرفته ز هر کشوری اندکی
چو بر تختشان شاد...


آرش

[رَ] (اِخ) نامی از نامها :
وز آن دورتر آرش رزم یوز
چو گوران شه آن گرد لشکرفروز
یکی آنکه بر خوزیان شاه بود...
دگر شاه کرمان که هنگام جنگ
نکردی بدل یاد و رای درنگ.فردوسی.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.