ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) خُدری. سعدبن مالک بن سنان بن ثعلبهء انصاری خزرجی. صحابی است. و نسبت او به خُدره حیّ از انصار است. او از حفّاظ مکثرین و بجنگ احد سیزده ساله بود. وی را برسول صلوات الله علیه عرض کردند و رسول برای صغر سن او را از ملازمت...
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) خرّاز. احمدبن عیسی بغدادی یکی از قدمای مشایخ صوفیه. عطار گوید او را لسان التصوف گفتند و این لقب از بهر آن دادند که در این امّت کس را زبان حقیقت چنان نبود که او را. در این علم او را چهارصد کتاب تصنیف است. و در...
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) خرگوشی. رجوع به عبدالملک بن ابی عثمان... شود.
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) خلف بن حبیب. تابعی است. او از انس بن مالک و از او یحیی بن سعید القطان روایت کند.
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) خلیل بن کیکلدی دمشقی شافعی. رجوع به خلیل... شود.
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) الخیر انماری عامربن سعد یا عمروبن سعد. صحابی است و بعضی کنیت او را ابوسعد گفته اند.
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) داود. محدّث است.
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) داودبن هیثم بن اسحاق بن بهلول انباری تنوخی لغوی نحوی. رجوع به داود... شود.
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) دبیر. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 50 و 817 شود.
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) دبیلی. نحوی لغوی. او علوم ادب از ابی بکربن محمد بن قاسم الانباری فرا گرفت. (ابن الندیم ).
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) دَقّاق حسن. از مردم گنافهء پارس. رجوع به ابوسعید جنابی... شود.
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) دِهِستانی. او راست: تفسیر فاتحه الکتاب.
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) رباح المکّی. محدّث است.
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) ربیع البصری. محدّث است و محمد بن سابق از او روایت کند.
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) رحا. پیشوای فرقه ای از مانویّه و او مانویان را در وصالات به رأی و طریقهء مهریّه بازگردانید. (ابن الندیم).
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) رستمی. شاعر مشهور اصفهانی معاصر صاحب بن عبّاد و او بعربی شعر می گفته است و قطعهء ذیل در توصیف پادشاهان ایران از اوست:
بها لیل غر من ذوابه فارس
اذا انتسبوا لامن عرینه او عکل
هم راضه الدنیا و ساسه اهلها
اذا افتخروا لاراضه الشاه والابل
محلهم عال علی السبعه العلی
و...
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) الرعینی. جُعثُل بن عاهان قاضی افریقیّه. محدث است.
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) رقّی. فقیه داودی. رجوع به رقّی ابوسعید... شود.
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) زرقی انصاری. صحابی است. و نام او سعدبن عمّاره یا عمّاره بن سعد است و بعضی کنیت او را ابوسعد گفته اند.
ابوسعید
[اَ سَ] (اِخ) زیدبن ثابت بن الضحّاک. یکی از صحابهء کبار است و برخی کنیت او را ابوخارجه گفته اند.
