ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) عبدالرحیم بن زید العمی البصری. محدّث است.
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) عبدالعزیز خراسانی. او از ربیع و ربیع از ابوالعالیه و او از اُبَیّبن کعب روایت کند.
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) عبدالعزیز قِسمِلی. از روات است.
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) عبدالله بن ابی سعید المدنی. محدّث است.
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) عبدالله بن عمر بن عیسی دبوسی سمرقندی. رجوع به ابوزید دبوسی، و رجوع به عبیدالله... شود.
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) عبدالملک بن میسرهء هلالی. محدّث است.
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) عبیداللهبن عمر دبوسی. رجوع به عبیدالله... شود.
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) عطاءبن سائب العلوی الکوفی. محدّث است.
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) عمر بن شبّه بن عبیدبن ریطه. و نام شبّه پدر ابوزید، زید و کنیتش ابومعاذ بود. عمر از مردم بصره و مولی بنونمیر، شاعر اخباری فقیه صادق اللهجهء غیر مدخول الروایه است. او در دوشنبهء بیست وچهارم جمادی الاَخرهء سال 262 ه . ق. در نودسالگی به...
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) عمروبن اخطب انصاری. صحابی است. و برخی برآنند که جامع قرآن او بود و وی عمری طویل یافته است. رجوع به ابوزید انصاری شود.
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) الغمری. او راست: تاریخ صقلیّه.
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) فزاری. او از زیدبن ارقم و از او شعبه روایت کرده است.
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) فِند، مولی عائشه بنت سعدبن ابی وقّاص.
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) قطبه بن عامربن حدیده. صحابی است.
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) قیس بن السکن بن قیس. صحابی بدری است (از بنونجّار). وی بزمان رسول صلوات اللهعلیه قرآن را گرد کرد. وفات او به سال 15 هجری به یوم الجسر بود.
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) مازنی. یکی از فصحای عرب. محمد بن حبیب از او روایت کند. (ابن الندیم).
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) محمد بن احمدبن عبدالله مروزی قاسانی. فقیه شافعی. یکی از اکابر علمای شافعیّه. وی فقه بخراسان آموخت آنگاه به بغداد و از آنجا بمکه شد و هفت سال در آنجا تدریس فقه کرد. سپس بخراسان بازگشت و بقیّت عمر بدانجا ببود تا در سال 371 ه ....
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) محمد بن منذر الزبیری. محدّث است.
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) مخلدبن کیداد البربری الزناتی، از بنویفرن اباضی نکاری. معروف به صاحب الحمار. او بر حسن بن ابی القاسم خلیفهء عبیدالله اسمعیلی بمغرب خروج کرد و حسن را در مهدیّه محاصره کرد و به اظهار و اشاعهء طریقهء اباضیّه پرداخت و مردم از وی بپراکندند تا در سال...
ابوزید
[اَ زَ] (اِخ) مروزی. رجوع به ابوزید محمد بن احمدبن عبدالله... شود.
