آذین بستن

[بَ تَ] (مص مرکب) به آذین کردن :
نوروز جهان چون بت نوآیین
از لاله همه کوه بسته آذین.کسائی مروزی.
ببستند [ رومیان ] آذین ببیراه و راه
برآواز شیروی پرویزشاه
برآمد هم آواز رامشگران
همه شهر روم از کران تا کران.فردوسی.
ببستند آذین بشهر اندرون
پر از خنده لبها و دل پر ز خون.فردوسی.
بدان شهر بودیش جای...


آذین بند

[ذیمْ بَ] (نف مرکب)شهرآرای.


آذینده

[یَ دَ / دِ] (اِ) رجوع به آدینده شود.


آذین زدن

[زَ دَ] (مص مرکب) آذین بستن : و بتمامت ممالک آذینها بزنند. (تاریخ طبرستان). فرمود تا بخروارها زر و جواهر و جامه ها با مهد و عماری پیش مهر فیروز فرستند و بجملهء ممالک آذینها زنند. (تاریخ طبرستان).


آذین نهادن

[نِ / نَ دَ] (مص مرکب)آذین بستن :
بفرمود [ افراسیاب ] کز نامداران هزار
بخوانند و از بزم سازند کار
سراسر همه دشت آذین نهند
بسغد اندر آرایش چین نهند.فردوسی.


آذینه

[نَ / نِ] (اِ) آدینه.


آذیوخان

[وَ] (اِخ) نام قریه ای بنهاوند.


آر

(پسوند) ـار. اداتی است که عقیب مفرد غائب از ماضی درآید و آن را گاه بدل به اسم مصدر کند چون گفتار، کردار، رفتار، جستار، دیدار و گاه بدل بوصف فاعلی چون خواستار، خریدار، فروختار، نمودار و گاه وصف مفعولی چون گرفتار، کشتار. این ادات بطور ندرت بکلمات دیگر نیز...


آر

(ع اِ) عار و ننگ.


آرا

(نف مرخم) مخفف آراینده، چنانکه در: انجمن آرا، بت آرا، بزم آرا، بهارآرا، پیکرآرا، جهان آرا، چمن آرا، خاطرآرا، خانه آرا، خودآرا، دست آرا، دل آرا، رزم آرا، سپاه آرا، سخن آرا، صدرآرا، صف آرا، عالم آرا، عروس آرا، کشورآرا، لشکرآرا، مجلس آرا، معرکه آرا، معنی آرا، ملْک آرا، موکب...


آرا

(اِخ)(1) (کلمهء لاتینی) یکی از صور فلکی. المحراب. الببغاء. المجمره. آتشدان. (ابوریحان).
(1) - Ara.


آراء

(ع اِ) جِ رأی.


آرائیدن

[دَ] (مص) به آراییدن رجوع شود.


آراب

(ع اِ) جِ اِرْب. اعضاء.
- آراب سبعه؛ مساجد سبعه است که گاه سجود بر زمین آید.
|| آبله ها که بر اعضاء ظاهر شود. || پاره های گوشت.


آرابایا

(اِخ) نام باستانی ایالت «چترپتی» بین النهرین.


آراخوزیا

(اِخ) نام ناحیه ای باستانی در محل قندهار کنونی که آن را هراووتی و هرخوواهیش و یونانیان، آراکوزیا و عرب رخج مینامیدند.


آراد

(اِخ) نام فرشته ای است موکل بر دین و تدبیر امور و مصالحی که بروز آراد متعلق است. || (اِ) روز بیست وپنجم از هر ماه شمسی که آن را ارد نیز گویند و در این روز نو بریدن و نو پوشیدن را نیک و سفر و نقل و تحویل...


آرادان

(اِخ) نام قریه ای بزرگ از ناحیهء خوار ری.


آرارات

(اِخ) نام کوههای آتش فشان آذربایجان که بگفتهء توریه کشتی نوح بر یکی از قله های آن قرار گرفت، و کوه جودی و اگری داغ و آغری داغ جبل نوح و مسیس و مازیک از نامهای این کوه است، و آن را آراراط نیز نویسند.


آرازش

[زِ] (اِمص) صَدَقه. انفاق در راه خدا.



قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.