آذارطوس

(اِخ) رجوع به آذرطوس شود.


آذاریقون

(اِ) مصحف آذارافیون.


آذان

(ع اِ) جِ اُذُن.


آذان الارنب

[نُلْ اَ نَ] (ع اِ مرکب)اُذُن الارنب. گیاهی است برگش شبیه و پهن تر از برگ بارتنگ و آن نوعی از بارتنگ یعنی لسان الحمل است و آن را آذان الشّاه و آذان الغزال نیز گویند و بلغت بربری لصیقی خوانند، و بعضی گویند آذان الارنب خرگوشک فارسی است. و...


آذان الثور

[نُثْ ثَ] (ع اِ مرکب) گیاهی است که آن را لسان الثور نیز گویند و فارسی آن گاوزبان است.


آذان الجدی

[نُلْ جَدْیْ] (ع اِ مرکب)لسان الحمل. (قاموس). بارتنگ. بارهنگ. و بعضی لسان الحمل را جنسی شمرده اند که آذان الجدی نوع بزرگتر آن و آذان الارنب نوع کوچک آن است، و صاحب تحفه گوید نوع بزرگ لسان الحمل است.


آذان الدب

[نُدْ دُب ب] (ع اِ مرکب)اُذُن الدب. گیاهی است که عرب آن را بوصیر خواند. (قاموس). و بیونانی آن را قُلومُس گویند و بعضی فارسی آن را خرگوش گفته اند.


آذان الشاه

[نُشْ شا] (ع اِ مرکب)اُذُن الشاه. آذان الارنب. و صاحب تحفه گوید لصیقی است و بقولی لسان الحمل است.


آذان العبد

[نُلْ عَ] (ع اِ مرکب)آن را آذان العنز نیز گویند و نام دیگر آن مِزمارالرّاعی است. (قاموس). و گفته اند که آن نوعی از عصاالرّاعی باشد.


آذان العنز

[نُلْ عَ] (ع اِ مرکب) آذان العبد.


آذان الغزال

[نُلْ غَ] (ع اِ مرکب)آذان الارنب. و صاحب تحفه گوید لصیقی است.


آذان الفار

[نُلْ] (ع اِ مرکب) گیاهی است برّی و بستانی. بستانی آن در کنار آبها و بیشه ها و سایه ها روید، برگش مایل بتدویر و شبیه بگوش موش و گیاهش بی ساق و بی گل و بر روی زمین پهن شود و شاخه های آن سه پهلوست و چون مالند...


آذان الفیل

[نُلْ] (ع اِ مرکب) پیل گوش. فیل گوش. پیلغوش. فیلجوش. خبزالقرود. رجل العجل. آرن. (تحفه). || آرن بزرگ(1). لوف الکبیر. شجره التّنین. دراقینون. || آرن جعده. لوف الجعده. || آرن قلقاس. قلقاس. (قاموس). || آرن حیه. لوف الحیه. لوف مستطیل. لوف الارقط.
(1) - از لاتینی Arum.


آذان القاضی

[نُلْ] (ع اِ مرکب)اُذُن القاضی. سره الارض. آذان القسیس. در الجزایر بدان اذن الشیخ گویند. و لاتینی آن قوطولیدون(1) است، بگفتهء بعضی نوعی از حی العالم است.
(1) - Cotyledon.


آذان القسیس

[نُلْ قِسْ سی] (ع اِ مرکب) اُذُن القسیس. آذان القاضی. و صاحب تحفه گوید نوعی از ابرون است.


آذر

[ذَ] (اِ) (از زندی آتارس) آتش. آدر. نار :
برافروز آذری اکنون که تیغش بگذرد از بون
فروغش از بر گردون کند اجرام را اخگر.
دقیقی.
همانا که برزوی را مادری
که روز و شب از درد بر آذری.فردوسی.
بدانست کآن زن ورا مادر است
ز درد دلش جانْش پرآذر است.فردوسی.
پرستش کنان پیش آذر شدند
همه موبدان دست...


آذرآباد

[ذَ] (اِخ) نام آتشکده ای در تبریز. (فرهنگ جهانگیری). || آذربایجان. || تبریز.


آذرآبادگان

[ذَ دَ] (اِخ) آذربایجان :
بیک ماه در آذرآبادگان
ببودند شاهان و آزادگان.فردوسی.
وز آنجایگه لشکر اندرکشید
سوی آذرآبادگان برکشید.فردوسی.
سیُم بهره بود آذرآبادگان
که بخشش نهادند آزادگان.فردوسی.
بیامد سوی آذرآبادگان
خود و نامداران و آزادگان.فردوسی.
نداد آن سر پربها رایگان
همی تاخت تا آذرآبادگان.فردوسی.
از آنجا بتدبیر آزادگان
بیامد سوی آذرآبادگان.نظامی.


آذرآبادگون

[ذَ] (اِ مرکب) آتشگاه. گلخن. کورهء آهنگری و امثال آن. (برهان).


آذرآیین

[ذَ] (اِخ) نام آتشکدهء چهارم از هفت آتشکدهء ایرانیان که بشمارهء هفت سیاره کرده بودند و بخوری که متعلق به آن کوکب بوده در آن میسوخته اند. و آن را آذرآبتین نیز ضبط کرده اند.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.