آتشین

[تَ] (ص نسبی) آتشی. از آتش. منسوب به آتش.


آتل

[تِ] (اِخ) نام رودیست بس بزرگ که از کوههای آس و بلغار خیزد و بدریای خزر ریزد. گویند که از آن رود بزرگتر در جهان نیست چنانکه بیش از هفتاد نهر از آن جدا شود، اسب از هیچیک به آسانی گذر نیابد :
گر سوی قندز مژگان نرسد آتل اشک
ره قندز...


آتلانتید

(اِخ)(1) در اساطیر قدما نام برّی واقع در محلی که اکنون دریای آتلانتیک واقع است.
(1) - Atlantide.


آتلانتیک

(اِخ)(1) دریایی وسیع میان اروپا و افریقا و امریکا.
(1) - Atlantique.


آتم

[تُ] (فرانسوی، اِ)(1) اَتُم. رجوع به جزء لایتجزی شود.
(1) - Atome.


آتن

[تُ] (ع اِ) جِ اَتان.


آتن

[تِ] (اِخ)(1) کرسی آتیک و شهر بزرگ یونان قدیم. در 480 ق.م. خشایارشا پادشاه ایران این شهر را تسخیر کرد. رجال سیاسی و فیلسوفان و نویسندگان و هنرمندان نامی و بزرگ از آن برخاسته اند و امروز نیز پایتخت یونان است. آطنه. اثینه. آتنه. مدینه الحکماء.
(1) - Athenes.


آتو

(فرانسوی، اِ)(1) (از: آ، به + تو، همه) رنگی یا صورتی معلوم از اوراق گنجفه و آس و مانند آن که با قراردادی از رنگهای دیگر برد.
(1) - Atout.


آتور

(اِخ) آثور. بعقیدهء مصریان قدیم نام رب النوع دریا و زوجه یا خواهر «فتا» رب النوع آتش.


آتون

(اِ) کدبانویی که دخترکان را تعلیم خواندن و دوختن دهد. معلمه. || مشیمه. زهدان. بچه دان.


آتی

(ع ص) آینده. مستقبل: آتی الذکر.


آتیشان

(اِ) دیوان. (از شمس اللغات). برای این کلمه شاهدی یافته نشد و شاید جمع آتیش صورتی از آتش باشد که مجازاً بمعنی دیو آمده است.


آتیل

(اِخ) نام دیهی از اکراد بناحیهء زوزان.


آتیلا

(اِخ)(1) پادشاه قبیلهء هون که در 434 م. امپراطوری روم شرقی و غربی را مغلوب و بپرداخت خراج ملزم ساخت. وفات او در 453 م. بوده است.
(1) - Attila.


آتین

(ص) بلغت زند و پازندموجودشده و پیداگردیده و بهم رسیده باشد. (از برهان قاطع).


آتیه

[یَ] (ع ص) تأنیث آتی.


آثار

(ع اِ) جِ اَثَر و اِثْر. نشانه ها. علامات. چیزها که از کسی بر جای ماند. آسال :
ای فخر آل اردشیر ای مملکت را ناگزیر
ای همچنان چون جان و تن آثار و افعالت هژیر.
دقیقی.
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار.عنصری.
آن رسوم و آثار ستوده هیچ جای...


آثام

(ع اِ) جِ اِثم. بزه ها. گناهان.


آثاناسیا

(یونانی، اِ) اَثاناسیا. معجونی است نافع در اوجاع کبد و جز آن و معنای کلمه مُنْقِذ یا آیم و بهتر کنم و یا دواء گرگ و بز باشد. (بحرالجواهر).


آثف

[ثِ] (ع ص) پس رو. (مهذب الاسماء). تابع.



قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.