ابن ولاد

[اِ نُ وَلْ لا] (اِخ) ابوالعباس احمدبن محمد مصری. فقیه نحوی. او راست: کتاب المقصور و الممدود و کتاب الانتصار و در آن اقوال سیبویه را تأیید و آراء مبرد را تضعیف کرده. وفات او به سال 332 ه . ق. بوده است.


ابنون

[اَ] (اِخ) دیر ابنون و یا دیر ابون، دیریست در جزیره و نزدیک آن بنائی است بزرگ و در آن قبریست کلان و گویند قبر نوح علیه السلام است.


ابن وهب

[اِ نُ وَ هَ] (اِخ) ابومحمد عبدالله بن وهب بن مسلم. از غیر نژاد عرب و یکی از بزرگترین شاگردان مالک بن انس. مولد او به مصر در سال 124 ه . ق. در 148 نزد مالک رفت و تا وفات او با وی بود و پس از آن به...


ابن وهبان

[اِ نُ وُ] (اِخ) بروایت مسعودی در مروج الذهب نام مردی از قبیلهء قریش است که در بصره میزیسته و بصاحب الزنج پیوسته و پس از قتل صاحب الزنج از طریق دریا بهندوستان و بچین رفته و در شهر خانقو انتساب خود را بقبیلهء رسول صلوات اللهعلیه ظاهر ساخته و...


ابن وهجان

[اِ نُ ؟] (اِخ) او راست: کتاب تاریخ بصره. (کشف الظنون).


ابنه

[اِ نَ] (ع اِ) دختر. بنت. ج، بنات.


ابنه

[اُ نَ] (ع اِ) دُژَک. (مهذب الاسماء). گره. عقده. || گره در رسن. || گره در چوب. || دُژَک نی، یعنی گره آن. || دُژَک ساق، یعنی قوزک آن. || سر حلقوم اشتر. غلصمهء بعیر. || مرد استواررای. || دشمنی. عداوت. اِحن. حِقد. کین. کینه. || وصمت. عیب. آهو. ||...


ابن هانی

[اِ نُ] (اِخ) ابوالقاسم یا ابوالحسن محمد بن هانی بن محمد بن سعدون ازدی اندلسی. مولد او بشهر قرطبه یا بیره. در قرطبه تحصیل علم و ادب کرد و سپس به اشبیلیه شد و بعلت بدزبانی و سوء رفتار او مردم اشبیلیه او را منفور داشتند و بتهمت متابعت رای...


ابنه الایام

[اِ نَ تُلْ اَیْ یا] (ع اِ مرکب)سختی. (مهذب الاسماء). سختی روزگار. (قاضی محمد دهار).


ابنه الجبل

[اِ نَ تُلْ جَ بَ] (ع اِ مرکب)مار. || صدا.


ابنه الخیل

[اِ نَ تُلْ خَ] (ع اِ مرکب)سختی.


ابنه الکرم

[اِ نَ تُلْ کَ] (ع اِ مرکب) دختر رز. می. (مهذب الاسماء). باده.


ابن هباریه

[اِ نُ هَبْ با ری یَ] (اِخ)شریف، ابویعلی محمد بن محمد بن صالح هاشمی عباسی. شاعری عرب، ملازم خدمت خواجه نظام الملک. مدتی در اصفهان اقامت گزید و سپس به کرمان هجرت کرد و بدانجا درگذشت. گذشته از دیوان بزرگ او، کلیله و دمنه را به عربی نظم کرده و...


ابن هبل

[اِ نُ هَ بَ] (اِخ) مهذب الدین ابوالحسن علی بن احمد طبیب. مولد او به بغداد به سال 515 ه . ق. در مدرسهء نظامیه فقه و نحو فراگرفت و سپس به تحصیل طب پرداخت و سفری بارمنستان کرد و پادشاه ارمن بشهر اخلاط وی را طبیب خاص خویش کرد...


ابن هبیره

[اِ نُ هُ بَ رَ] (اِخ) ابوالمثنی عمر بن هبیرهء فزاری. یکی از امرای جیش، بزمان بنی امیّه. در سال 96 و 97 ه . ق. از راه دریا به قصد تصرف قسطنطنیه به بیزنطیه شد و به سال 97 آن شهر را محاصره کرد و بتسخیر آن توفیق نیافت...


ابن هبیره

[اِ نُ هُ بَ رَ] (اِخ) محمد الاسدی، مکنی به ابوسعید. یکی از علمای نحو و لغت.


ابن هبیره

[اِ نُ هُ بَ رَ] (اِخ) عزالدین محمد بن یحیی، فرزند ابن هبیره عون الدین ابوالمظفر یحیی بن محمد بن هبیره. در حیات پدر نیابت او داشت و پس از مرگ یحیی در وزارت مستقل گردید و وزارت او دیر نکشید و معزول و محبوس گشت.


ابن هبیره

[اِ نُ هُ بَ رَ] (اِخ) عون الدین ابوالمظفر یحیی بن محمد بن هبیره بن سعد. مولد او در قریه ای از بلاد عراق از اعمال دجیل موسوم به بنی اوقر است و آن قریه را دور عرمانیا و دورالوزیر نیز گویند بمناسبت انتساب به ابن هبیرهء وزیر. پدر او...


ابن هبیره

[اِ نُ هُ بَ رَ] (اِخ) ابوخالد یزید فرزند ابوالمثنی عمر بن هبیرهء فزاری. از دست ولیدبن یزید فرمانداری قنسرین داشت و از طرف مروان بن محمد والی و مأمور جنگ خوارج شد و در رمضان 129 ه . ق. بشهر کوفه درآمد و هم شهر واسط را بگرفت و...


ابن هدیه

[اِ نُ ؟] (اِخ) او راست: تاریخ تلمسان. (کشف الظنون).



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.