ابن اثری
[اِ نُ اَ] (اِخ) رجوع به ماشاءاللهبن اثری شود.
ابن اثیر
[اِ نُ اَ] (اِخ) کنیت سه برادر از دانشمندان ادب و تاریخ و حدیث و جز آن: 1 - برادر مِهین، مجدالدین مبارک بن ابی الکرم محمد بن محمد جزری، از مردم جزیرهء ابن عمر. مولد 544 ه .ق . در جزیرهء مزبور. وفات 606 بموصل. چندی کاتب امیر مجاهدالدین...
ابن اجدابی
[اِ نُ اَ] (اِخ) ابواسحاق ابراهیم بن اسماعیل. از مردم اجدابیه، میان بن غازی و طرابلس. او ادیبی فاضل بوده و کتاب کفایه المتحفظ در لغت و کتاب الانواء و جز آن از اوست.
ابن احذار
[اِ نُ اَ] (ع ص مرکب) حَذِر. زیرک.
ابن احقب
[اِ نُ اَ قَ] (ع اِ مرکب) حمار وحشی. گور. گورخر.
ابن احمد سجستانی
[اِ نُ اَ مَ دِ سِ جِ] (اِخ) دعلج بن احمدبن دعلج بن عبدالرحمن. معدل و محدث، صاحب کتاب مسند. وفات او در بغداد به سال 351 ه .ق .
ابن احمد عجمی
[اِ نُ اَ مَ دِ عَ جَ] (اِخ)حافظ الدین محمد بن احمد. وفات 957 ه .ق . از فضلای عثمانی. او راست: ترجمهء ظفرنامهء تیموری، بترکی. حاشیه بر شرح وقایه الروایهء برهان الشریعهء حنفی. سبع السیاره. نقطه العلم. محاکمات تجرید و در آن کتاب میان شروح تجرید خواجه نصیرالدین طوسی...
ابن احمر
[اِ نُ اَ مَ] (اِخ) نام بطال و مغفلی مشهور، و از اخبار او کتابی به نام نوادر ابن احمر کرده اند. (ابن الندیم).
ابن احمر
[اِ نُ اَ مَ] (اِخ) رجوع به محمد بن یوسف شود.
ابن احنف
[اِ نُ اَ نَ] (اِخ) ابوالفضل عباس. از شعرای دربار هرون خلیفه. او اصلاً عرب است لیکن چون نیاکان او از دیرزمانی بخراسان هجرت کردند ابوالفضل تربیه و ادب ایرانی فراگرفت. ابراهیم بن عباس صولی خواهرزادهء اوست. وفات او بقولی به سال 192 ه .ق . بوده است.
ابن اخی العزیز
[اِ نُ اَ خِلْ عَ] (اِخ)کنیت ابوعبدالله محمد بن صفی الدین، معروف بعماد کاتب اصفهانی. رجوع به عماد کاتب... شود.
ابن اخی حزام
[اِ نُ اَ حِ] (اِخ) او راست کتابی در بیطره که برای متوکل عباسی کرده است. (ابن الندیم).
ابن اخی شاکر
[اِ نُ اَ کِ] (اِخ) یکی از رؤسای متکلمین زندقه (مانویه) که به اسلام تظاهر می کرده است. (ابن الندیم).
ابن ادریس
[اِ نُ اِ] (اِخ) ابوعبدالله محمد بن احمدبن ادریس عجلی. ولادت در حدود 544 ه .ق . وفات 578 یا 598. فقیه شیعی. از طرف مادر بشیخ ابوجعفر طوسی می پیوندد. تولد او در حِلّه بوده و شاگردانی مانند ابن نما و غیره داشته است. و او را کتابی است...
ابن ادریس
[اِ نُ اِ] (اِخ) کنیت امام شافعی. رجوع به شافعی محمد بن ادریس ... شود.
ابن ادیم
[اِ نُ اَ] (ع اِ مرکب) ابن اَدیمَیْن. سِقاء. مَشک.
ابن اذنوبی
[اِ نُ ؟] (اِخ) نام یکی از فقها بمذهب محمد بن جریر طبری. (ابن الندیم).
ابن اذین
[اِ نُ اَ] (اِخ) ندیم ابونواس. (منتهی الارب).
ابن اروی
[اِ نُ اَ وا] (اِخ) کنیت عثمان بن عفان، خلیفهء سیم. و اروی نام مادر اوست.
ابن اسحاق
[اِ نُ اِ] (اِخ) ابوبکر یا ابوعبدالله محمد، نوادهء یسار. و یسار را در سال 12 ه .ق . ببردگی بمدینه برده اند، و آغاز زندگانی ابن اسحاق بمدینه بود و بعلت قصص و اشعاری مخالف عفاف که از او مشهور شد مورد غضب مالک بن انس امام معروف گردیده...