یونس
[نُ] (اِخ) ابن خلیل یا شیخ یونس بن خلیل. او راست: «معیار الاخبار و الاسرار» در تصریف، به زبان ترکی. (از یادداشت مؤلف).
یونس
[نُ] (اِخ) ابن سالم بن یونس خیاط قرشی. از مخضرمین و از شاعران عصر بنی امیه و بنی عباس و شاعری نغزگوی و ظریف و هجوسرا بود. به وسیلهء عبدالله بن مصعب بن زبیر به درگاه مهدی خلیفه رسید و شعر خود را بر وی خواند. پدر وی نیز شاعر...
یونس
[نُ] (اِخ) ابن سلیمان بن کردبن شهریار، معروف به یونس کاتب. از فرزندان هرمز و کاتب و شاعر و در علم موسیقی استاد بود. در مدینه بزرگ شد و سکنی گزید. در تجارت به شام مسافرت کرد و ولیدبن یزید (پیش از رسیدن به خلافت) از او دعوت کرد و...
یونس
[نُ] (اِخ) ابن عبدالاعلی بن موسی بن میسره، الصدفی، مکنی به ابوموسی. یکی از اعاظم فقیهان شافعی و از اصحاب امام شافعی و از اهالی مصر بوده، فقه و حدیث و دیگر علوم را از امام شافعی فراگرفته و از وی روایت کرده است. در علم قرائت نیز متبحر بوده...
یونس
[نُ] (اِخ) ابن عبدالرحمان قمی. از مشهورترین محدثان شیعی مذهب است. وی بارها به ایفای اعمال حج و عمره موفق گردید و به سال 208 ه . ق. در مدینهء منوره درگذشت. گویند به دست خود 1000 جلد کتاب نوشته است که مهم ترین آنها: علل الحدیث، اختلاف الحدیث، الجامع...
یونس
[نُ] (اِخ) ابن عبدالقادر رشیدی اشری. او راست: تحفه اهل المعرفه بفضائل یوم عرفه. (از یادداشت مؤلف).
یونس
[نُ] (اِخ) ابن عبدالله بن محمد بن مغیث، معروف به ابن صفار و مکنی به ابوالولید. قاضی اندلسی و از مردم قرطبه بود و به سال 338 ه . ق. متولد شد و از متصوفان و دانشمندان حدیث است. در بطلیوس و حومهء آن قضاوت داشت و از آن پس...
یونس
[نُ] (اِخ) ابن عبدالمجیدبن علی بن داود هذلی، ملقب به سراج الدین و معروف به ارمنتی. قاضی و عارف به فقه و ادبیات بود. در ارمنت به سال 644 ه . ق. به دنیا آمد و نخست در قوص و سپس در قاهره به تحصیل فقه پرداخت. و آنگاه به...
یونس
[نُ] (اِخ) ابن عبدالوهاب بن احمدبن ابی بکر عَیثاوی شافعی. فقیه بود و لقب مفیدالطالبین و خطیب المسلمین یافت. او را تألیفاتی است که از آن جمله است: 1- الجامع المغنی لاولی الرغبات، در فقه شافعی. 2- شرح العنایه. 3- شرح الورقات. 4- تصحیح الغایه. 5- توضیح التصحیح. 6- دیوان...
یونس
[نُ] (اِخ) ابن عبیدبن دینار عبدی بصری، مکنی به ابوعبدالله یا ابوعبید. از حافظان حدیث و از ثقات و خود از یاران حسن بصری و از مردم بصره بود. ذهبی او را یکی از اعلام الهدی وصف کرده است. و بزرگان آل عباس جنازهء او را بر گردن خود حمل...
یونس
[نُ] (اِخ) ابن عطیهء حضرمی قاضی، مکنی به ابوکثیر. از فقیهان بزرگ و از نجیب زادگان حضرموت در مصر بود. مدت یک سال و هفت ماه قضای آنجا را داشت. سیوطی او را در شمار مجتهدان بزرگ و پیشوایان آورده است. مرگ وی به سال 86 ه . ق. بود....
یونس
[نُ] (اِخ) ابن متی. ذوالنون. (دهار) (مجمل اللغه). نام پیغمبری که به تازی ذوالنون نیز گویند. (از ناظم الاطباء). نام پیغامبری از بنی اسرائیل که پس از سلیمان(ع) بر اهل نینوی مبعوث شد و بی فرمان از میان قوم برفت و برای این ترک اولی ماهی نون او را بیوبارید...
یونس
[نُ] (اِخ) ابن محمد بن کیسان، ملقب به ابوفروه. جد او ابوفروه از موالی عثمان خلیفه بود. او در مدینه بزرگ شد. سپس کاتب عیسی بن موسی برادرزادهء سفاح گشت. و با ابن المقفع و بشاربن برد و حماد راویه و دیگر ادبا و شعرا آمیزش داشت. آنان گرد هم...
یونس
[نُ] (اِخ) ابن محمد، معروف به قَسْطَلّی و مکنی به ابوولید. شاعر فحل اندلسی و از مؤلفان و نویسندگان بود. به سوی مشرق رفت و کاتب برخی از والیان شد. یونس از مردم دیه قسطله بود که از دیه های الجزیره الخضراء است و به سال 576 ه . ق....
یونس
[نُ] (اِخ) ابن محمد بن منعه بن سعدبن قیس، ملقب به رضی الدین اربلی. پدر شیخ عمادالدین ابوحامد محمد و کمال الدین ابوالفتح موسی، از مردم اربل بود. به موصل عزیمت کرد و در خدمت ابن خمیس کعبی جهنی علم فقه آموخت و بسیاری از کتابها و مسموعاتش را از...
یونس
[نُ] (اِخ) ابن مودود (شمس الدین)بن ملک عادل محمد بن ایوب، ملقب به مظفرالدین و معروف به الملک الجواد. از امیران دولت ایوبی به شمار می رفت و مردی کریم و بخشنده و در عین حال ساده و گول بود. خُدّام وی به مردم ستم می کردند و او اهمیت...
یونس
[نُ] (اِخ) ابن یوسف بن مساعد مخارقی، معروف به یونس شیبانی. پیشوای فرقهء یونسیه بود که بدو منسوبند. وی مردی زاهد و از مردم ده قنیه (از نواحی ماردین) بود و به سال 530 ه . ق. در آنجا به دنیا آمد و به سال 619 ه . ق. در...
یونس
[نُ] (اِخ) ابن یونس بن عبدالقادربن احمد اثری رشیدی شافعی. از مردم رشید مصر و ستاره شناس بود و به علم حدیث اشتغال داشت. آثاری دارد که از آن جمله است: 1- غایه السول فی شرح العشره فصول. 2- تحفه اهل المعرفه بفضائل یوم عرفه. 3- الدرر فی مصطلح اهل...
یونس
[نُ] (اِخ) خوارزمشاه. یونس بن تکش خان بن الب ارسلان بن اتسزبن محمد بن نوشتکین. بعد از انهزام برادر در سال 568 ه . ق. به پادشاهی نشست و رشیدالدین وطواط در مدح او شعر سروده است. (از تاریخ گزیده ص492).
یونس
[نُ] (اِخ) غیثاوی. خطیب جامع جدید به دمشق. او راست: رساله فی القهوه و تحریمها. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یونس بن عبدالوهاب... شود.