یفتر

[یَ تَ] (اِ) آب صافی که بوی و رنگ و مزهء آن برگشته باشد. (ناظم الاطباء).


یفتر

[یَ تَ] (اِ) آب صافی که بوی و رنگ و مزهء آن برگشته باشد. (ناظم الاطباء).


یفتل

[یَ تَ] (اِخ) شهری است به طخارستان. (منتهی الارب) (از لباب الانساب).


یفتل

[یَ تَ] (اِخ) شهری است به طخارستان. (منتهی الارب) (از لباب الانساب).


یفتلی

[یَ تَ] (ص نسبی) منسوب است به یفتل که شهری است در طخارستان. (از لباب الانساب).


یفتلی

[یَ تَ] (ص نسبی) منسوب است به یفتل که شهری است در طخارستان. (از لباب الانساب).


یفتلی

[یَ تَ] (اِخ) ابونصربن ابی الفتوح یفتلی. از فرمانروایان خراسان بود. اخباری از او و از جنگ با قراتکین که در نواحی بلخ رخ داده روایت شده است. (از لباب الانساب).


یفتلی

[یَ تَ] (اِخ) ابونصربن ابی الفتوح یفتلی. از فرمانروایان خراسان بود. اخباری از او و از جنگ با قراتکین که در نواحی بلخ رخ داده روایت شده است. (از لباب الانساب).


یفتنج

[یَ تَ] (اِ) یغتنج. یغتج. یفتج. (ناظم الاطباء). رجوع یه یغتنج شود.


یفتنج

[یَ تَ] (اِ) یغتنج. یغتج. یفتج. (ناظم الاطباء). رجوع یه یغتنج شود.


یفث

[یَ فَ] (اِخ) لغتی است در یافث. (از تاج العروس). رجوع به یافث شود.


یفث

[یَ فَ] (اِخ) لغتی است در یافث. (از تاج العروس). رجوع به یافث شود.


یفج

[یَ] (اِ) بفج. لعاب دهن را گویند و آبی که در وقت حرف زدن از دهن مردم برآید. (برهان). یفج غلط و بفج صحیح است. (یادداشت مؤلف). مصحف بفج است. (از حاشیهء برهان چ معین). و رجوع به بفج شود.


یفج

[یَ] (اِ) بفج. لعاب دهن را گویند و آبی که در وقت حرف زدن از دهن مردم برآید. (برهان). یفج غلط و بفج صحیح است. (یادداشت مؤلف). مصحف بفج است. (از حاشیهء برهان چ معین). و رجوع به بفج شود.


یفخ

[یَ] (ع مص) رسیدن یافوخ کسی را. || زدن بر یافوخ کسی. (منتهی الارب). رجوع به یافوخ شود.


یفخ

[یَ] (ع مص) رسیدن یافوخ کسی را. || زدن بر یافوخ کسی. (منتهی الارب). رجوع به یافوخ شود.


یفر

[یَ فِ] (اِ) خاقان چین. (ناظم الاطباء). رجوع به یغر شود. || شاه و شاهنشاه. (ناظم الاطباء). بیانکی می گوید فارسی است به معنی امپراطور و شاهنشاه. (یادداشت مؤلف).


یفر

[یَ فِ] (اِ) خاقان چین. (ناظم الاطباء). رجوع به یغر شود. || شاه و شاهنشاه. (ناظم الاطباء). بیانکی می گوید فارسی است به معنی امپراطور و شاهنشاه. (یادداشت مؤلف).


یفع

[یَ فَ] (ع اِ) پشته و زمین بلند. ج، اَیفاع، یُفوع. || (ص) کودک بالیده. ج، ایفاع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). مردآساشده. (مهذب الاسماء).


یفع

[یَ فَ] (ع اِ) پشته و زمین بلند. ج، اَیفاع، یُفوع. || (ص) کودک بالیده. ج، ایفاع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). مردآساشده. (مهذب الاسماء).



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.