یغمیصا

[یَ] (سریانی، اِ) اسم سریانی ریباس است. (تحفهء حکیم مؤمن). ریواس. (ناظم الاطباء). رستنیی باشد خودروی خصوصاً در کوهستان و آن را ریواس می گویند. اگر عصارهء آن را در چشم چکانند روشنی چشم زیاده کند. (آنندراج) (برهان). ریباس است. (اختیارات بدیعی). و رجوع به ریواس شود.


یغمیصا

[یَ] (سریانی، اِ) اسم سریانی ریباس است. (تحفهء حکیم مؤمن). ریواس. (ناظم الاطباء). رستنیی باشد خودروی خصوصاً در کوهستان و آن را ریواس می گویند. اگر عصارهء آن را در چشم چکانند روشنی چشم زیاده کند. (آنندراج) (برهان). ریباس است. (اختیارات بدیعی). و رجوع به ریواس شود.


یغنابی

[یَ] (ص نسبی، اِ) لهجه ای است که در درهء یغناب، بین سلسله جبال های زرافشان و حصار، بدان تکلم میشود. (فرهنگ فارسی معین).


یغنابی

[یَ] (ص نسبی، اِ) لهجه ای است که در درهء یغناب، بین سلسله جبال های زرافشان و حصار، بدان تکلم میشود. (فرهنگ فارسی معین).


یغناغ

[یَ] (اِ) کلاه زردوزی. (ناظم الاطباء) (برهان) (آنندراج) (دیوان نظام قاری ص205).


یغناغ

[یَ] (اِ) کلاه زردوزی. (ناظم الاطباء) (برهان) (آنندراج) (دیوان نظام قاری ص205).


یغناغ

[یِ](1) (ترکی، اِ) یغناق. اجتماع مردمان و اجتماع لشکریان در جایی. || محل اجتماع لشکریان و مردمان. (ناظم الاطباء) (از برهان) (آنندراج).
(1) - در زبان آذری امروز به کسر غین تلفظ شود.


یغناغ

[یِ](1) (ترکی، اِ) یغناق. اجتماع مردمان و اجتماع لشکریان در جایی. || محل اجتماع لشکریان و مردمان. (ناظم الاطباء) (از برهان) (آنندراج).
(1) - در زبان آذری امروز به کسر غین تلفظ شود.


یغناق

[یِ](1) (ترکی، اِ) یغناغ. (ناظم الاطباء). رجوع به یغناغ شود. || (مغولی، اِ) گلوبند. (یادداشت مؤلف).
(1) - در زبان آذری امروز به کسر غین تلفظ شود.


یغناق

[یِ](1) (ترکی، اِ) یغناغ. (ناظم الاطباء). رجوع به یغناغ شود. || (مغولی، اِ) گلوبند. (یادداشت مؤلف).
(1) - در زبان آذری امروز به کسر غین تلفظ شود.


یغنج

[یَ نَ] (اِ) یغتج. ماری بود زرد بی زهر، می گزد و زخم نکند و بیشتر در معادن و باغ باشد. (از لغت فرس اسدی). و رجوع به یغتنج شود.


یغنج

[یَ نَ] (اِ) یغتج. ماری بود زرد بی زهر، می گزد و زخم نکند و بیشتر در معادن و باغ باشد. (از لغت فرس اسدی). و رجوع به یغتنج شود.


یغنعلی بقال

[یَ نَ بَقْ قا] (اِ مرکب)یقنعلی بقال. یغنلی بیگ بقال. تعبیری به تمسخر از خود یا دیگری به مردی ناچیز و بی سروپا: مگر من یغنعلی بقالم؟ (یادداشت مؤلف).


یغنعلی بقال

[یَ نَ بَقْ قا] (اِ مرکب)یقنعلی بقال. یغنلی بیگ بقال. تعبیری به تمسخر از خود یا دیگری به مردی ناچیز و بی سروپا: مگر من یغنعلی بقالم؟ (یادداشت مؤلف).


یغنعلی تپه

[یَ عَ تَ پَ / پِ] (اِخ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میان دوآب شهرستان مراغه، واقع در 4هزارگزی شوسهء میان دوآب. سکنهء آن 709 تن است. آب آن از زرینه رود و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).


یغنعلی تپه

[یَ عَ تَ پَ / پِ] (اِخ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میان دوآب شهرستان مراغه، واقع در 4هزارگزی شوسهء میان دوآب. سکنهء آن 709 تن است. آب آن از زرینه رود و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).


یغنوی

[یَ نَ] (ص نسبی) منسوب است به یغنی و آن دهی است از دههای نخشب. (از لباب الانساب). از مردم دیه یغنی به حوالی نخشب. (یادداشت مؤلف) :
ای دیو ابوالمظفر خردزد یغنوی
یک شب به نخشب اندر بی فتنه نغنوی.
سوزنی.


یغنوی

[یَ نَ] (ص نسبی) منسوب است به یغنی و آن دهی است از دههای نخشب. (از لباب الانساب). از مردم دیه یغنی به حوالی نخشب. (یادداشت مؤلف) :
ای دیو ابوالمظفر خردزد یغنوی
یک شب به نخشب اندر بی فتنه نغنوی.
سوزنی.


یغنوی

[یَ نَ] (اِخ) ابراهیم بن محفوظ بن علی بن اسرافیل بن لیث. مردی ادیب و محدث بود. از ابوبکربن محمد بن احمدبن خنب و جز او حدیث شنید. او در سال 420 ه . ق. زنده بوده است. (از لباب الانساب).


یغنوی

[یَ نَ] (اِخ) ابراهیم بن محفوظ بن علی بن اسرافیل بن لیث. مردی ادیب و محدث بود. از ابوبکربن محمد بن احمدبن خنب و جز او حدیث شنید. او در سال 420 ه . ق. زنده بوده است. (از لباب الانساب).



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.