یستاسف

[یُ تا سِ] (اِخ) معرب گشتاسب. (یادداشت مؤلف). رجوع به گشتاسب و کتاب التاج جاحظ ص118 شود.


یستاسف

[یُ تا سِ] (اِخ) معرب گشتاسب. (یادداشت مؤلف). رجوع به گشتاسب و کتاب التاج جاحظ ص118 شود.


یستشیر

[یَ تَ] (اِخ) نام دعایی و در کتب ادعیه مضبوط است و آغاز می شود به: الحمد للّه الذی لااله الا هو... (یادداشت مؤلف).


یستشیر

[یَ تَ] (اِخ) نام دعایی و در کتب ادعیه مضبوط است و آغاز می شود به: الحمد للّه الذی لااله الا هو... (یادداشت مؤلف).


یستعور

[یَ تَ] (ع ص) باطل و هیچ کاره از هر چیزی. || (اِ) گلیمی که بر سرین شتر اندازند. || نام درختی که مسواک آن بغایت نیکو می باشد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج).


یستعور

[یَ تَ] (ع ص) باطل و هیچ کاره از هر چیزی. || (اِ) گلیمی که بر سرین شتر اندازند. || نام درختی که مسواک آن بغایت نیکو می باشد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج).


یستعور

[یَ تَ] (اِخ) نام موضعی است. (منتهی الارب). جایی است قبل از حرّه در مدینه و گویند عضاه الیستعور کوهی است که هرکه بدانجا رود برنگردد. (از معجم البلدان).


یستعور

[یَ تَ] (اِخ) نام موضعی است. (منتهی الارب). جایی است قبل از حرّه در مدینه و گویند عضاه الیستعور کوهی است که هرکه بدانجا رود برنگردد. (از معجم البلدان).


یستور

[] (اِخ) یسور. از امرای چنگیزخان که همراه غداق نوین مأمور فتح وخش و طالقان شدند. (از تاریخ جهانگشای جوینی ج1 ص33 و 91).


یستور

[] (اِخ) یسور. از امرای چنگیزخان که همراه غداق نوین مأمور فتح وخش و طالقان شدند. (از تاریخ جهانگشای جوینی ج1 ص33 و 91).


یستوی

[یَ تَ] (از ع، اِمص) کلمهء فعل است که به طور اسم استعمال گردد به معنی تساوی و برابری و همسری. (ناظم الاطباء). || (ع فعل) برابر است. مساوی است :
یستوی الاعمی لدیکم والبصیر
فی المقام والنزول والمسیر.مولوی.


یستوی

[یَ تَ] (از ع، اِمص) کلمهء فعل است که به طور اسم استعمال گردد به معنی تساوی و برابری و همسری. (ناظم الاطباء). || (ع فعل) برابر است. مساوی است :
یستوی الاعمی لدیکم والبصیر
فی المقام والنزول والمسیر.مولوی.


یسر

[یَ] (ع اِ) ثروت و دولت و توانگری، مذکر آید. (ناظم الاطباء).


یسر

[یَ] (ع اِ) ثروت و دولت و توانگری، مذکر آید. (ناظم الاطباء).


یسر

[یَ] (ع مص) به سوی چپ آمدن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج). از جانب چپ کسی آمدن. (ناظم الاطباء). || به آسانی زادن زن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || دست راست را به سوی خود درکشیدن. (ناظم الاطباء). || فرو رویه تافتن به اینکه دست راست را به سوی...


یسر

[یَ] (ع مص) به سوی چپ آمدن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج). از جانب چپ کسی آمدن. (ناظم الاطباء). || به آسانی زادن زن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || دست راست را به سوی خود درکشیدن. (ناظم الاطباء). || فرو رویه تافتن به اینکه دست راست را به سوی...


یسر

[یَ / یَ سَ] (ع اِمص) انقیاد و فرمانبرداری خواه در انسان باشد و یا در اسب. (ناظم الاطباء). انقیاد و فرمانبرداری. (از منتهی الارب) (آنندراج). || نرمی. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).


یسر

[یَ / یَ سَ] (ع اِمص) انقیاد و فرمانبرداری خواه در انسان باشد و یا در اسب. (ناظم الاطباء). انقیاد و فرمانبرداری. (از منتهی الارب) (آنندراج). || نرمی. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).


یسر

[یَ / یَ سَ] (ع مص) آسان گردیدن. || نرم گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || فرمانبردار گردیدن. (از منتهی الارب) (از آنندراج).


یسر

[یَ / یَ سَ] (ع مص) آسان گردیدن. || نرم گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || فرمانبردار گردیدن. (از منتهی الارب) (از آنندراج).



قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.