یحابر

[یَ بِ] (اِخ) نام پدر قبیله ای از تازیان است. (ناظم الاطباء). مراد نام پدر بطنی از بنی کهلان است. (از صبح الاعشی ج1 ص328).


یحابیر

[یَ] (ع اِ) یَحابِر. جِ یحبور. (از منتهی الارب). و رجوع به یحبور شود.


یحامد

[یَ مِ] (اِخ) جِ یَحمَد. (از منتهی الارب) (یادداشت مؤلف). و رجوع به یحمد شود.


یحامیر

[یَ] (ع اِ) جِ یحمور. (ناظم الاطباء). جِ یحمور به معنی گورخر: و یؤکل من الوحشیه البقر و الکباش الجبلیه والحمر والغزلان و الیحامیر. (شرایع، کتاب الاطعمه و الاشربه). رجوع به یحمور شود.


یحامیم

[یَ] (اِخ) کوههای پراکنده که از سمت خاور بر قاهره مشرف می باشند. (از معجم البلدان).


یحبور

[یَ] (ع اِ) مرغی است. (منتهی الارب). || بچهء شوات و شوات نر. ج، یَحابِر، یَحابیر. (منتهی الارب) (آنندراج). || (ص) رجل یحبور؛ مرد شادمان. (منتهی الارب).


یحتمل

[یَ تَ مِ] (ع فعل، ق) گمان میرود و احتمال می دهد و شاید. (از ناظم الاطباء). شاید. مگر. ممکن است. بوکه. یمکن. ظاهراً. همانا. تواند بود. تواند بودن. (یادداشت مؤلف) :
دعای سعدی اگر بشنوی زیان نکنی
که یحتمل که اجابت بود دعایی را.
سعدی.


یحج

[یَ حُج ج] (اِخ) شهرت موسی بن ابی حاج فقیه، مکنی به ابوعمران. (یادداشت مؤلف). رجوع به موسی بن ابی حاج شود.


یحصب

[یَ صِ] (اِخ) قلعه ای است به اندلس، و از آن قلعه است سعیدبن مقرون. (منتهی الارب). نام دارالخلافه ای است و قصر ریدان که بی نظیرش پنداشته اند در این مکان است و آن در هشت فرسنگی ذمار واقع شده است. این یحصب را علو یحصب خوانند و سفل...


یحصب

[یَ صِ / صَ / صُ] (اِخ) حیی است به یمن. (منتهی الارب).


یحصبی

[یَ صِ / صَ / صُ بی ی] (ص نسبی) منسوب به یحصب که حیی است به یمن. (یادداشت مؤلف) (از انساب سمعانی).


یحصبی

[یَ صَ] (اِخ) علاءبن عتبه از مردم شام و محدث بود. او از خالدبن معدان روایت کند و اوزاعی و معاویه بن صالح و جز آن دو از او روایت دارند. (از اقرب الموارد) (یادداشت مؤلف).


یحطوط

[یَ] (اِخ) نام وادیی است. (منتهی الارب) (از معجم البلدان).


یحکم

[یَ کَ] (اِ) خانهء تابستانی. (آنندراج) (ناظم الاطباء). اما کلمه مصحف بجکم است. (یادداشت لغت نامه). رجوع به بجکم شود.


یحکم

[یَ کَ] (اِخ) نام ترکستان است. (آنندراج). شاید به این معنی هم مصحف بجکم باشد.


یحمد

[یَ مَ / مِ] (اِخ) پدر قبیله ای است از عرب. ج، یَحامِد. (منتهی الارب).


یحمد

[یَ مَ] (اِخ) ابن ولید حمصی، مکنی به ابویحیی. محدث و تابعی است. (یادداشت مؤلف).


یحمدی

[یَ مَ دی ی] (ص نسبی)منسوب است به یحمد که شاید بطنی از ازد باشد. (از انساب سمعانی).


یحمدی

[یَ مَ دی ی] (اِخ) سعیدبن حیان ازدی یحمدی بصری. او به قضاوت بلخ رسید و از ابن عباس و جابربن زید و سعیدبن جبیر روایت دارد و عوف اعرابی و دیگران از او روایت کرده اند. (از لباب الانساب).


یحمور

[یَ] (ع اِ) گورخر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (غیاث). اسم حمار الوحش است. (تحفه حکیم مؤمن). ج، یحامیر. || نام ستوری. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). نوعی از ابل است. (از تحفهء حکیم مؤمن). || خر کره. (ملخص اللغات). کره خر. (منتهی الارب). شاید خرکره...



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.