یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن احمد کاشی یا کاشانی ملقب به عمادالدین، دانشمند علم حساب و ادب و حدیث و مقیم یزد بود و پس از 745 ه . ق. در اصفهان درگذشت. از آثار اوست: 1- لباب الحساب. 2- شرح مفتاح العلوم سکاکی. 3- حاشیه ای بر شرح رسالهء آداب...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن ادریس بن علی بن حمود، مکنی به ابوزکریا و ملقب به القائم، از خلفای دولت حمودیه در اندلس بود. پس از مرگ پدر به سال 431 ه . ق. بدو بیعت کردند ولی مردی سست رای بود. پسر عمش حسن بن یحیی بر او شورید و...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن ادریس بن عمر بن ادریس حسنی علوی، از پادشاهان بزرگ ادریسیان در مغرب الاقصی بود و پس از قتل یحیی بن قاسم به سلطنت رسید و با کاردانی و دادگری در دلهای مردم راه یافت و فاس را مرکز حکومت خود ساخت. او از عبیدالله مهدی...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن اسحاق بن محمد بن علی بن غانیه، آخرین پادشاه از بنی غانیه در میورقه و اطراف آن در جزایر بالیار بود و پس از جنگها و فتوحات چندی به سال 633 ه . ق. در تلمسان درگذشت و با مرگ او دورهء دولت بنی غانیه سرآمد....
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن اسحاق، عامل قم به سال 291 ه . ق. صاحب تاریخ قم آرد: «و منارهء آن [مسجدی به خارج شهر قم] در وقت عامل بودن یحیی بن اسحاق و امیر شدن دکا بنا نهاده اند روز یکشنبه سیزده روز از رمضان گذشته سنهء احدی و تسعین...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن اسحاق راوندی، مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (یحیی...) شود.
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن اسماعیل بن عباس بن علی، از پادشاهان دولت رسولیه در یمن بود. پس از خلع برادرزاده اش (اسماعیل بن احمدبن اسماعیل) به حکومت رسید و به سال 842 ه . ق. در زبید درگذشت و در تعز به خاک سپرده شد. پادشاهی خردمند و باتدبیر و...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن اسماعیل بن عبدالرحمان عامربن ذوالنون هواری اندلسی معروف به مأمون ابن ذی النون، از پادشاهان قبایل اندلس بود. پس از مرگ پدر به سال 435 ه . ق. به حکومت طلیطله رسید و پس از جنگ و فتوحات فراوان به سال 460 ه . ق. در...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن اسماعیل بن مأمون ملقب به القادر، سومین و آخرین از بنی ذی النون در طلیطله (از سال 467 تا 478 ه . ق). (یادداشت مؤلف) (از طبقات سلاطین اسلام صص31 - 32).
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن اشمط، رئیس صنف شمطیه از فرقهء امامیه از مذهب شیعه. (مفاتیح). یحیی بن [ ابی ] سمیط زعیم سمیطیه یا سمطیه یا شمیطیه است که معتقد به امامت محمد پسر دیگر امام جعفر صادق به جای موسی کاظم و معتقد به امامت پسران محمد بودند. (از...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن اصرم، رئیس بدعیه، فرقه ای از خوارج. (از مفاتیح). پیشوای فرقهء بدعیه، یکی از پانزده فرقهء خوارج. (بیان الادیان). و رجوع به بدعیه شود.
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن المبارک بن مغیرهء عدوی، مکنی به ابومحمد و معروف به یزیدی. رجوع به یزیدی شود.
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن برکات بن محمد بن ابراهیم بن برکات بن ابی نمی، شریف حسنی، از امرای مکه و متولد آنجا بود و مدتی در شام مسکن گزید و به مقام وزارت و لقب «پاشا» و امیرالحاجی شام رسید. پس از آن نیز مناصبی مهم یافت و سرانجام در...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن بطریق، مکنی به ابوزکریا، مترجم کتب ارسطو و بقراط و اسکندروس به عربی در زمان مأمون بود و از ترجمه های او سرالاسرار منسوب به ارسطو است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ابن بطریق شود.
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن بکر، فقیه حنفی است و کتاب الشروط از اوست. (ابن الندیم).
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن تقی الدین بن اسماعیل بن عباده بن هبه الله شافعی حلبی دمشقی معروف به فرضی، عالم حساب و فرایض و هندسه بود. به سال 953 ه . ق. در شهر «سرمین» به دنیا آمد و پس از سال 1026 ه . ق. در دمشق درگذشت. او...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن تلمیذ، از پزشکان بلندپایه و حاذق و دانشمند مسیحی در دولت عباسی و مورد اعتماد و احترام بود و به جاه و ثروت و برتری رسید و تا پایان خلافت المستنصر باللّه حدود سال 512 ه . ق. زنده بود. از یحیی اشعار لطیفی برجای مانده...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن تمیم بن معزبن بادیس صنهاجی حمیری متولد به سال 457 و متوفی به سال 509 ه . ق. وی از پادشاهان دولت صنهاجی در افریقای شمالی بود و پس از مرگ پدر به سال 501 ه . ق. به سلطنت رسید. مردی شجاع و خردمند و...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن ثابت بن حازم رفاعی حسینی، نقیب اشراف طالبیان در بصره و واسط و بطائح و اطراف آن، و جد امام احمد رفاعی و خود مردی پرهیزگار و پاکدامن و صاحبنظر و خردمند بود. او نخستین کسی از رفاعیان بود که در عراق مسکن گزید. القائم باللّه...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن جریر، مکنی و معروف به ابونصر تکریتی، پزشک و منجم و عالم هیأت بود. رجوع به ابونصر (تکریتی...) شود.