یامفتی
[مُ] (ص مرکب) یامفت. رایگان.
- پول یا مواجب یامفتی؛ پول یا مواجب در ازاء هیچ کاری: صد تومان پول یامفتی از من گرفتند. (یادداشت مؤلف).
یاملق
[لِ] (اِخ) (اولکش) دهی است از دهستان شاهرود بخش شاهرود شهرستان خلخال واقع در 32000 گزی جنوب خاوری هشجین. با 519 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
یامن
[مِ] (ع ص) مبارک. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). مبارک و خجسته. (ناظم الاطباء). || طرف دست راست. (منتهی الارب) (آنندراج). آنکه بر دست راست بود. (دهار). خلاف یاسر. (یادداشت مؤلف).
یامن
[مِ] (چینی، اِ) کلمهء چینی به معنی دولت و حکومت، خاصه دولت و حکومت چین در برابر دول خارجه. (یادداشت مؤلف).
یامور
(ع اِ) شتر نر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ج3 ص631).
یاموری
(ص نسبی) نسبت به یامور است که گویا از قرای انبار بوده است. (از انساب سمعانی).
یاموم
(ع اِ) جوجه کبوتر و بقول بعضی جوجهء شترمرغ. (از تاج العروس).
یامه
[مَ] (مغولی، اِ) یام. (آنندراج). اسب پست. (از ناظم الاطباء). اسب چاپارخانه.
یامی
[می ی] (ص نسبی) نسبت به یام قبیله ای به یمن و ایامی به کسر همزه نیز آرند. (از تاج العروس). و رجوع به انساب سمعانی و عیون الاخبار ج2 ص179 و 29 شود.
یامیدس
[دِ] (اِخ)(1) پسر آپولو که یامُس نام داشت و یونانیان وی را یامیدس می خوانده اند. (تمدن قدیم فوستل دوکولانژ، ترجمهء نصرالله فلسفی ص514).
(1) - Yamides.
یامین
(اِخ) نام زوجهء یعقوب علیه السلام که مادر یوسف بوده. (آنندراج).
یان
(اِ) به معنی هذیان باشد و آن سخنان نامربوطی است که بیماران خراب گویند. (برهان). در فرهنگ به معنی هذیان نوشته، از این قرار لفظ هذیان را که عربی است پارسیان معجم کردند چنانکه عیالمند را یالمند گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج). هذیان. (رشیدی) (جهانگیری). چرند و پرند. پرت و...
یان
(پسوند) (مرکب از «ی» وصل + «ان» جمع) چون کلمهء مفردی به «آ» ختم شود مثل دانا و شما، غالباً در جمع «یان» علامت جمع است: دانایان، شمایان، توانایان. (یادداشت مؤلف). || گاهی چون کلمه ای به های بیان حرکت ختم شود، بهنگام نسبت، «ان» در آخر کلمه آرند و...
یان بلاغ
[بُ] (اِخ) دهی است از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان خلخال واقع در 12 هزارگزی شمال آغ کند. دارای یک صد تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
یان بلاغی
[بُ] (اِخ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 31 هزارگزی شمال باختری قره آغاج. دارای 35 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
یان بلاغی
[بُ] (اِخ) دهی است از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در 41 هزارگزی باختری مرکز بخش. دارای 200 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4.).
یان بلاغی
[بُ] (اِخ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 3000 گزی شمال خاوری قره آغاج. دارای 177 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
یان بلاک
[] (اِخ) از طوایف ترکمن ساکن ایران که 200 خانوارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص104).
یانجیک
(ص، اِ) یامجیک. (آنندراج از فرهنگ فرنگ). رجوع به یامجیک شود.
یان چشمه
[چَ مَ] (اِخ) دهی است از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد واقع در 124 هزارگزی شمال باختری اسفراین. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج9).