وشیقه

[وَ قَ] (ع اِ) وشیق. گوشت به درازا بریدهء خشک کرده یا گوشت یک جوش قدیدکرده جهت توشه. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). ج، وشائق. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). و در حدیث است: انه اتی بوشیقه یابسه من لحم صید فقال انی حرام ای مُحرم. (از منتهی...


وشیک

[وَ] (ع ص) شتابی کننده. (غیاث اللغات). شتابکار و سریع. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب). زود. (مهذب الاسماء). مذکر و مؤنث در وی یکسان است. گویند: رجل وشیک و امرأه وشیک. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). || پیک تیزرفتار. (غیاث اللغات) (آنندراج). || قریب و نزدیک. (اقرب الموارد).


وشیگ

[وَ] (اِ) وسنگ. وشیج (معرب). لیمودارو. رجوع به وسنگ و وشیج شود.


وشیمه

[وَ مَ] (ع اِمص) بدی و دشمنی. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (آنندراج). گویند: بینهما وشیمه؛ ای کلام شر و عداوه. (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). بدی و دشمنی و عداوت و شر. (ناظم الاطباء).


وشینه

[وَ نَ / نِ] (اِ) جوشن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). جوشن که در جنگها پوشند. (آنندراج) (انجمن آرا). نام سلاحی است که آن را جوشن گویند. (برهان) :
تیر را از وشینه بگذاری
همچو خیاط سوزن از وشنی.
و این بیت دلالت کند که وشینه از جنس ابریشم کجینه است که آن...


وشی وار

[وَ] (ص مرکب) سرخ رنگ. (فرهنگ فارسی معین) :
روی وشی وار کن به وشّی ساغر
باغ نگه کن چگونه وشّی وار است.
خسروی (از فرهنگ فارسی معین).


وص

[وَص ص] (ع مص) استوار کردن کار را. (منتهی الارب) (آنندراج). محکم و استوار کردن کار را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و فعل آن از باب نصر آید. (منتهی الارب).


وصا

[وَ] (ع اِ) جِ وَصایَه. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به وصایه شود. || جِ وصاه. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به وصاه شود.


وصاء

[وَ] (ع مص) وصی. وصاءه. درهم و پیوسته روییدن گیاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد).


وصائد

[وَ ءِ] (ع اِ) جِ وصیده. (المنجد) (اقرب الموارد). رجوع به وصیده شود.


وصائف

[وَ ءِ] (ع اِ) جِ وصیفه، به معنی خدمتگاری که دختر یا کنیز بود. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به وصیفه شود.


وصائل

[وَ ءِ] (ع اِ) جِ وصیله. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). به معنی شتر ماده ای که ده شکم در پی یکدیگر زاید. (آنندراج). رجوع به وصیله شود.


وصاءه

[وَ ءَ] (ع مص) درهم و پیوسته روییدن گیاه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). وصاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به وصاء شود.


وصاب

[وِ] (ع ص، اِ) جِ وَصِب. بیماران و رنجوران. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به وصب شود.


وصابی

[وَ با] (ع ص، اِ) جِ وَصِب. به معنی بیماران و رنجوران. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).


وصاد

[وَصْ صا] (ع ص) بافنده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). نساج و حائک. (از اقرب الموارد).


وصاف

[وَصْ صا] (ع ص) وصف شناس. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عارف به وصف. (آنندراج) (از اقرب الموارد). بسیار وصف کننده. (ناظم الاطباء) :
کمترین وصاف او خاقانی است
کآسمان صاحبقران میخواندش.خاقانی.
|| طبیب. (المنجد). پزشک. حریری آن را بر طبیب اطلاق کرده است. (از اقرب الموارد).


وصاف

[وَصْ صا] (اِخ) کویی است در نسف (نخشب). (معجم البلدان) :
به کوی وصاف آن نامه را بزن عنوان
به پیش نامهء تو تا که خوازه بندم کوی.
سوزنی.


وصاف

[وَصْ صا] (اِخ) لقب عبدالله بن فضل الله شیرازی صاحب تاریخ وصاف. (ناظم الاطباء). رجوع به وصاف الحضره شود.


وصاف الحضره

[وَصْ صا فُلْ حَ رَ] (اِخ)عبدالله بن عزالدین فضل الله شیرازی، ملقب به شهاب الدین و معروف به وصاف الحضره. مؤلف کتاب تاریخ تجزیه الامصار و تزجیه الاعصار است که به تاریخ وصاف شهرت دارد. وی در حدود سال 663 ه .ق. در شیراز به دنیا آمد و در همان...



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.