ورشان

[وَ رَ] (ع اِ) پرنده ای است که آن را به فارسی مرغ الهی گویند و آن کبوتر صحرایی است. (برهان) (آنندراج). قمری. (منتهی الارب). ساق حرّ. (قاموس). کبوتر دشتی. (زمخشری) (اقرب الموارد). گوشت آن خفیف تر از گوشت کبوتر است. (منتهی الارب). کبوتر کوهی. ج، وراشین. (مهذب الاسماء). مؤنث...


ورشان

[وِ] (ع اِ) جِ وَرَشان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به ورشان شود.


ورشانه

[وَ رَ نَ] (ع اِ) مؤنث ورشان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). قمری ماده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به ورشان شود.


ورشتاد

[وَ رَ] (اِ) بر وزن و معنی ورستاد است که وظیفه و روزمره باشد. (برهان) (آنندراج). وظیفه و مقرری و ورستاد. (ناظم الاطباء). رجوع به ورستاد شود.


ورشتان

[وُ رَ] (اِ) تبدیل فرستادن است، فاء و واء با یکدیگر بدل شده و در اصل فرستادن و فرشتان مخفف فرستادگان است یعنی پیغمبران و فرسته و فرشته نیز یک معنی دارد. (انجمن آرا) (آنندراج). برروشنان. رجوع به برروشنان شود.


ورشتک

[وَ رَ تَ] (اِ) کرباس که در آن دارو ببندند و در بعض فرهنگها وشترک به تقدیم شین و تاء بر راء آورده اند و در نسخهء سروری ورشک به فتح واو و شین و سکون راء کیسهء دارو و وشرک به حذف تاء نیز آورده. (حاشیهء برهان چ معین...


ورشتن

[وَ رَ تَ] (مص) شستن و شست و شو دادن. (آنندراج) (ناظم الاطباء).


ورشک

[وَ شَ] (اِ) پارچه و جامه و کیسه ای را گویند که در آن دارو بندند و کنند. (ناظم الاطباء) (برهان). کیسه را گویند که در آن دوا و دارو کنند و در بعض فرهنگها وشترک به معنی کیسهء دارو آورده و به حذف تاء گفته. (آنندراج) (انجمن آرا).


ورشکست

[وَ شِ کَ] (ن مف مرکب) آنکه ورشکسته است یعنی دارائی او از دیوان او کمتر است. مفلس. (ناظم الاطباء).


ورشکست شدن

[وَ شِ کَ شُ دَ] (مص مرکب) مفلس شدن. افلاس پیدا کردن. به افلاس دچار گشتن. ورشکستن. نادار و پریشان گشتن.


ورشکستگی

[وَ شِ کَ تَ / تِ] (حامص مرکب) افلاس. پریشانی و ناداری. (ناظم الاطباء).


ورشکستن

[وَ شِ کَ تَ] (مص مرکب)ورشکست شدن. مفلس شدن. نادار و پریشان گشتن. (ناظم الاطباء).


ورشکسته

[وَ شِ کَ تَ / تِ] (ن مف مرکب) کسی که هرچه داشته از دست رفته است. (آنندراج). مفلس. نادار. پریشان.


ورشنان

[وَ رَ] (اِ) بر وزن نمکدان، امت پیغمبر را گویند مطلقاً از هر پیغمبر که باشد. (برهان) (آنندراج). امت و پیرو پیغمبر که ورستان نیز گویند. (ناظم الاطباء). مصحف برروشنان. رجوع به برروشنان شود.


ورشو

[وَ شَ / شُ] (اِ) فلزی سفید به رنگ سیم. فلز مرکبی را گویند نقره مانند که در شهر ورشو از آن ظروف و اوانی میسازند. (ناظم الاطباء). آلیاژی از نیکل 20% و روی 35% و مس 45% که به خوبی ذوب و به آسانی قالب گیری میشود، از این...


ورشو

[وَ شَ / شُ] (اِخ) پایتخت کشور لهستان واقع در روی رود ویستول و دارای 1100000 تن جمعیت. (ناظم الاطباء). این شهر در 325میلی مشرق برلین واقع شده است. آلمانها در سالهای 1939-1945 آن را اشغال کردند. و جنبش های مقاومت برای آزادی در آن به وجود آمد و نضج...


ورشه

[وَ رِ شَ] (ع ص) مؤنث ورش. (منتهی الارب). رجوع به ورش شود.


ورشیم

[وَ] (اِ) به معنی قسم و پاره و جزو باشد. چنانکه گویند ورشیم اول یعنی قسم اول و جزو اول. (ناظم الاطباء) (برهان) (آنندراج).
- نخستین ورشیم نامه؛ جزو اول کتاب. (ناظم الاطباء).
|| سوره و کلام خدا را نیز گویند. (آنندراج) (انجمن آرا). از برساخته های فرقهء آذرکیوان.


ورص

[وَ] (ع مص) به یک بار بیضه نهادن مرغ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). یک بار تخم نهادن ماکیان. || یک مرتبه پیخال بسیاری انداختن ماکیان وقتی که بر روی تخم خوابیده و برخاسته. (ناظم الاطباء). || (اِ) دبوقاء یعنی عَذِرَه. غائط. مدفوع. ج، اوراص. (از اقرب الموارد). رجوع...


ورض

[وَ] (ع مص) غائط تنک انداختن. (منتهی الارب) (آنندراج). نازک و رقیق مدفوع انداختن. (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || به یک بار خایه نهادن مرغ. (منتهی الارب) (آنندراج). تخم نهادن ماکیان یک بار بدون دشواری و سختی. (ناظم الاطباء).



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.