واران

(اِخ) یاقوت گوید: از دهکده های تبریز است و در یک فرسنگی آن است. (از معجم البلدان).


وارانچی

(اِخ) نام قصبه ای است جزء جوانرود از بخش پاوهء شهرستان سنندج واقع در 40 هزارگزی مغرب پاوه بین رودخانه سیروان و رودخانه مسره خیل و در کنار مرز عراق. ناحیه ای است کوهستانی و گرمسیر و دارای 55(1) تن سکنه، 60 خانوار از طایفه ایناق جوانرود در آن قشلاق...


واراندن

[دَ] (مص مرکب) دفع کردن. دور کردن. بازراندن. (ناظم الاطباء). بازداشتن. (مؤلف) :
عاذلانشان از وغا واراندند
تا چنین حیز و مخنث ماندند.
مولوی (مثنوی دفتر سوم ص580 سطر 4066).
|| تعاقب کردن. || کِشتن. زراعت کردن. || برابر و هموار کردن. (ناظم الاطباء). ذَبّ، واراندن و پژمریدن نبات.


وارانی

(ص نسبی) منسوب به واران از دهکده های تبریز. (از معجم البلدان).


وارانی

(اِخ) مظفربن ابی الخیربن اسماعیل وارانی از مردم واران تبریز است وی در موصل نزد ابوالمظفر محمد بن علوان بن مهاجر و در بغداد نزد ابن فضلان فقه آموخته و او را تصنیفاتی است. (از معجم البلدان ذیل واران).


واراهامیهیرا

(اِخ)(1) از ریاضی دانان و منجمان هندی در قرن ششم میلادی. (تاریخ علوم عقلی دکتر صفا ص 28).
(1) - Varahamihira.


وارباس

(اِخ) از پادشاهان ماد بنا بر نوشتهء ماراپاس کاتینا مورخ ارمنستان و کتزیاس. (تاریخ ایران باستان ج 1 ص 216).


وارپوا

[ ] (اِخ) ناحیتی خرد به دیلمان، از دیلم خاصه. (حدودالعالم ص 148).


وارتا

(اِخ)(1) نهری است در لهستان از سلسله جبال کارپات سرچشمه میگیرد و به طرف شمال جریان می یابد. از ایالت براندبورگ عبور می کند و در پایین فرانکفورت به رود ادرا(2) می پیوندد و قسمت عمدهء آن برای کشتیرانی مناسب است و آن را 718 هزار گز طول باشد.
(1) -...


وارتابد

[بَ] (اِخ)(1) الیزه. لقب الیزه از مورخان ارمنستان است. وارتابد به معنی فاضل یا چنانکه امروز گویند دکتر است. مولد وارتابد معلوم نیست همینقدر میدانند که در جوانی در جزو سپاهیان وارتان مامی گونی بوده و وقایع جنگ او را یادداشت کرده و بعد در «تاریخ وارتانیان» گنجانده این جنگها...


وارتان

(اِخ)(1) یکی از جاثلیقان (کاتولیک های) ارمنی که دوقوزخاتون زوجه هلاکوخان وی را به مشیری خویش برگزیده بود. هلاکوخان بر اثر نفوذ زوجه و امرای خود به تقویت عیسویان ایران که در آذربایجان بودند پرداخت. دوقوزخان و هلاکو به انتخاب وارتان به مشیری خود و دلجویی از عیسویان در نظر...


وارتان

(اِخ)(1) بردان. پسر بلاش اول پادشاه اشکانی که در قرن اول میلادی میزیسته است وی هنگامی که پیش پدرش بلاش و رومیان مذاکرات دوستانه ای جریان داشت بر ضد پدر قیام کرد و موجب شد که بلاش به سازش موقتی با رومیان تن در دهد. رومیان با آنکه از این...


وارتان

(اِخ)(1) از مامی گونیان ارمنستان است الیزه وارتابد مورخ ارمنی در شمار سپاهیان وی بوده است و وقایع جنگهای او را با ایرانیان یادداشت کرده و در کتابی به نام «تاریخ وارتانیان» گنجانده است. (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 198).
(1) - Vartan.


وارتاندو

(اِخ) دهی است از دهستان ملکاری بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع در هشت هزارگزی شمال غربی سردشت و هزار و پانصد گزی شمال راه ارابه رو بیوران به سردشت. ناحیه ای است کوهستانی و جنگلی با آب و هوای معتدل و سالم و دارای 115 تن سکنه. آب آن از...


وارتانیان

(اِخ) نام سلسله ای از امرای مام گونی ارمنستان و شمال قفقاز که الیزه وارتابد مورخ ارمنی وقایع پادشاهی آنان را به رشتهء تحریر درآورده است. (تاریخ ایران باستان ج1 ص98). رجوع به وارتان و وارتابد شود.


وارتگاه

[رَ] (اِ) بامداد. صبح. || مشرق. (ناظم الاطباء) (شعوری) (اشتینگاس).


وارث

[رِ] (ع ص) ارث بر. کسی که به او ارث میرسد. (از اقرب الموارد). آن که از کسی ارث می برد. میراث گیرنده. (غیاث) (ناظم الاطباء). مرده ریگ بر. مرده ریگ برنده. عقب. ج، ورثه، وُرّاث، وارثون :
خه ای وارث بزم کیخسروی
به بازوی تو پشت دولت قوی.نظامی.
کسی کو خون فرزندی...


وارث

[رِ] (اِخ) (زیارت...) نام زیارت نامه ای در زیارت حضرت حسین بن علی علیه السلام. (مؤلف).


وارث

[رِ] (اِخ) از شاعران لاهور است و صاحب صبح گلشن دربارهء وی چنین آرد: جواهر آبدار مضامین از خزینهء خاطر برمی آورد و گویی از جوهریان سخن میراث همو برد. او راست:
الهی از کرم عنقاصفت گردان نشانم را
همای قدس اگر جوید نیابد استخوانم را
زبانم را به وحدت آنچنان حمدآشنا گردان
که...


وارث

[رِ] (اِخ) شیخ محمد وارث اللهآبادی که مرید خلیفه قطب الدین مصیب اللهآبادی و همراه پیر خود به سال 1106 به حج رفت و پس از بازگشت در وطن خود گوشه نشین شد و در همانجا درگذشت. این ابیات از اوست:
چون عندلیب گرچه بود ناله کار ما
آگه نشد گلی ز...



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.