وائن

[ءِ] (اِخ) دهی است از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت. در 21000 گزی جنوب کهنوج، سر راه مالرو انگهران میناب. کوهستانی و گرمسیر است. سکنهء آن پنج تن است. آب آن از قنات و محصول آن خرما است شغل اهالی زراعت و مکاری و راه آن مالرو است. (از...


واانجیر

[اَ] (اِ) نامی که در نور به انجیر دهند. رجوع به انجیر شود. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 245).


وائور

(اِخ)(1) کرسی بخش (تارن) از آروندیسمان آلبی نزدیک آویرن (به فرانسه) دارای 375 تن سکنه.
(1) - Vaour.


وائی

(اِ) ضرورت و بایست. (از آنندراج). لزوم و وجوب. (ناظم الاطباء).


واایستادن

[دَ] (مص مرکب) بازایستادن. واایستدن. واایستیدن. واستادن (در تداول عامه). امتناع. توقف. وقوف. اقلاع. احجام: اقصام؛ واایستادن باران و تب. ارقاء؛ واایستادن خون و اشک. (تاج المصادر بیهقی). || واایستادن از چیزی؛ نکردن آن.


واایستدن

[تَ دَ] (مص مرکب)واایستادن. رجوع به واایستادن شود. انتهاء. (تاج المصادر بیهقی)(1). انقداع. (تاج المصادر بیهقی)(2).
(1) - انتهاء، باز ایستادن از کار و جز آن. (منتهی الارب).
(2) - انقداع، بازایستادن. (منتهی الارب).


واایستیدن

[دَ] (مص مرکب) واایستادن. استعصام. (تاج المصادر بیهقی)(1).
(1) - استعصام، بازداشتن. (منتهی الارب).


وائیگاچ

(اِخ)(1) جزیرهء روسی در اقیانوس منجمد شمالی، واقع بین قاره و زامبل جدید(2).
(1) - Vaigatch.
(2) - Nouvelle - Zemble.


وأب

[وَءْبْ] (ع ص) کاسهء کلان و فراخ. (منتهی الارب): اناء وأب؛ ای واسع. (اقرب الموارد). || سم سخت بهم چسبیده سر و سم سبک یا سم قبه دار بسیار درگیرنده زمین را یا سم نیکو بزرگ مقدار. شتر کلان جثه. || (مص) شرمنده شدن. سر در کشیدن و ترنجیده شدن...


وأب

[وَ ءَ] (ع مص) خشم آگین گردیدن. (منتهی الارب).


وابا

(اِ) قوت فهم را گویند. (برهان) (آنندراج).


واباختن

[تَ] (مص مرکب) برده را باختن.


وابازشدن

[شُ دَ] (مص مرکب) دوباره باز شدن: الانجیاب؛ واباز شدن ابر و آنچ بدان ماند. (زوزنی). انجلاء؛ واباز شدن غم و میغ و آنچه بدان ماند. (زوزنی).


واباش

(اِخ)(1) نهری است در ممالک مجتمعه در سمت غربی از مملکت جمهوری اوهیو، سرچشمه گرفته داخل جمهوری ایندیانا میگردد و بدینطریق مرزهای جمهوری ایلینوآ را جدا میسازد و وارد وینسنه شده پس از جریان 700 هزار گز از ساحل راست به نهر اوهیو وارد میشود. (قاموس الاعلام ترکی).
(1) - Wabash.


وابخشیدن

[بَ دَ] (مص مرکب) تقسیم. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). تقاسم. (منتهی الارب). توزع. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). قسم. (تاج المصادر بیهقی). قسمت کردن. (مجمل اللغه). تقسیم کردن. مقاسمه. تفلیج. فلج. (تاج المصادر بیهقی): توزیع؛ وابخشیدن چیزی میان گروهی. (زوزنی). توزع، وابخشیدن چیزی میان گروهی. (تاج المصادر بیهقی). || باهم...


وابخشیده شدن

[بَ دَ / دِ شُ دَ](مص مرکب) توزع. (تاج المصادر بیهقی).


وابر

[بِ] (ع اِ) کسی. احدی: مابه وابر؛ کسی در آن نیست. (منتهی الارب) (آنندراج). یقال مابالدار وابر؛ ای احد. (مهذب الاسماء).


وابردن

[بُ دَ] (مص مرکب) بازبردن: کشف؛ وابردن اندوه، وابردن پرده. (ترجمان القرآن). استکشاف، فرج؛ وابردن اندوه و غیره. (منتهی الارب) : آوازی شنود که هان اگر میخواهی تا نعمت جملهء دنیا وقف تو کنم اما اندوه خویش از دلت وابرم که اندوه و نعمت دنیا هر دو در یکدل جمع...


وابریدن

[بُ دَ] (مص مرکب) بازبریدن. قطع کردن: اختراع؛ وابریدن کاری را با کسی. مقاطعه؛ با کسی وابریدن. (منتهی الارب) :
عضو گردد مرده کز تن وابرید
نوبریده جنبد اما نی مدید.مولوی.


وابریده شدن

[بُ دَ / دِ شُ دَ] (مص مرکب) از هم باز شدن. از هم جدا شدن.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.