وائل

[ءِ] (اِخ) ابن صریم الیشکری. ابن عبدربه گوید: وائل بن صریم یشکری از یمامه بیرون آمد. پس بنواسیدبن عمروبن تمیم با او مصادف شدند و وی را اسیر گرفتند و او را در گودال آب فروبردند و این شعر میخواندند:
یا ایها الماتح دلوی دونکا
و بدین وسیله او را کشتند. پس...


وائل

[ءِ] (اِخ) ابن عبید، تابعی است. (منتهی الارب).


وائل

[ءِ] (اِخ) ابن عوف بن تغلب. از قبیلهء طی ء از قحطان. جدی است جاهلی از فرزندان اوست عمروبن عدی بن وائل که امرؤالقیس وی را مدح گفته است. (الاعلام زرکلی ج 3 ص 1131).


وائل

[ءِ] (اِخ) ابن قاسط پدر قبیله ای است. (منتهی الارب). در تاج العروس آمده: (وائل)بن قاسط بن هنب بن اقصی بن دعمی بن جدبله. پدر قبیله ای است معروف. - انتهی. در الاعلام زرکلی آمده: وائل بن قاسط بن هیب (کذا). از ربیعه، از عدنان؛ جدی است جاهلی، و بکر...


وائل

[ءِ] (اِخ) ابن مران بن جعفی. از قحطان، جدی است جاهلی.


وائل

[ءِ] (اِخ) خزاعی. یکی از مشاهیر شعرای عرب به زمان هارون الرشید و مأمون. وی دیوان اشعاری دارد که بخش عمدهء آن قول و غزل های متعدد در باب سلمی معشوقه است.


وائل

[ءِ] (اِخ) قیل. رجوع به وائل بن حجر شود.


وائله

[ءِ لَ] (اِخ) بطنی است از همدان و هو وائل بن شاکربن ربیعه بن مالک. || بطنی است از عرب. (منتهی الارب).


وائله

[ءِ لَ] (اِخ) ابن جاریه. این نام در نسب نعمان بن عصر آمده است. (تاج العروس).


وائله

[ءِ لَ] (اِخ) ابن حرث بن بهنه، از طایفهء بنی سلیم است. (تاج العروس).


وائله

[ءِ لَ] (اِخ) ابن دول، از طایفهء غامد است. (تاج العروس).


وائله

[ءِ لَ] (اِخ) ابن دهمان بن نصربن مطویه از طایفهء هوازن است. (تاج العروس).


وائله

[ءِ لَ] (اِخ) ابن سهم بن مره. از قبیلهء غطفان است. (تاج العروس).


وائله

[ءِ لَ] (اِخ) ابن طَمَثان از قوم ایاد است. (تاج العروس).


وائله

[ءِ لَ] (اِخ) ابن ظرب. از طایفهء عدوان است. (تاج العروس).


وائله

[ءِ لَ] (اِخ) ابن عمروبن شیبان بن محارب، این نام در نسب ضحاک بن قیس فهری آمده است. (تاج العروس).


وائله

[ءِ لَ] (اِخ) ابن قاده. در نسب قرصافه صحابی و نسب عبدالرحمن بن رماحس الکنانی آمده است. (تاج العروس).


وائله

[ءِ لَ] (اِخ) ابن مازن بن صعصعه، در زمرهء اجداد ام نوفل بن عبدالمطلب آمده. (تاج العروس).


وائلی النجدی

[ءِ لی یُنْ نَ] (اِخ)(شیخ...) عثمان بن سند، او راست: أصفی الموارد من سلسال احوال الامام خالد. در حاشیهء آن کتاب حدیقه الندیه فی آداب الطریقه النقشبندیه للشیخ محمد بن سلیمان البغدادی بطبع رسیده، مطبعه العلمیه 1313. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1909).


وءام

[وِ آ] (ع مص) مواءمه. سازواری نمودن کسی را یا مباهات کردن با وی. در مثل گویند لولا الوئام لهلک الانام؛ یعنی اگر موافقت در میان مردم نبودی از جدال و خلاف هلاک شدندی یا مردم که کارهای نیکو و پسندیده میکنند نه از سرشت و سیرت است بلکه از...



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.