هنگامه
[هَ مَ / مِ] (اِ) مجمع و جمعیت مردم و معرکهء بازیگران و قصه خوانان و خواص گویان و امثال آن باشد. (برهان) :
چند گردی بسان بی ادبان
گرد هنگامه های بوالعجبان؟سنائی.
در این چارسو هیچ هنگامه نیست
که کیسه بر مرد خودکامه نیست.نظامی.
نهادم در این شیوه هنگامه ای
مگر در سخن نو کنم...
هنگامی
[هَ] (ص نسبی) ترجمهء خلق الساعه است، یعنی جانوری که درساعت موجود شود همچو پشه و مگس و مانند آن. (برهان). ضد همیشگی است. (آنندراج). به این معنی ظاهراً از برساخته های فرقهء آذرکیوان است. (از حاشیهء برهان چ معین).
هنگان
[هَ] (اِخ) دهی است از بخش سرباز شهرستان کرمان. دارای 25 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
هنگ چینه
[هَ چی نَ / نِ] (اِخ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان سقز. دارای 240 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، لبنیات و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
هنگ دان
[هُ] (اِخ) دهی است از بخش کنگان شهرستان بوشهر. دارای 100 تن سکنه، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و خرما و انار و میوه های دیگر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
هنگرپیاز
[هَ گَ] (اِخ) دهی است از بخش ساردوئیهء شهرستان جیرفت. دارای 15 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج8).
هنگروان
[هَ گِرْ] (اِخ) دهی است از بخش صومای شهرستان ارومیه. دارای 112 تن سکنه، آب آن از کندوچشمه و محصول عمده اش غله و توتون و کار دستی مردم آنجا جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
هنگری
[هُ گِ] (اِخ)(1) مجارستان. یکی از کشورهای شبه جزیرهء بالکان در اروپا است که شمال آن کشور چکسلواکی، شمال غربی آن اتریش، و جنوب آن یوگوسلاوی و رومانی و مشرقش مجاور با خاک روسیهء شوروی است و ایالت اوکراین روسیه همسایهء آن است. نام یونانی این سرزمین اونگرن(2) است که...
هنگ ژال
[هَ] (اِخ) دهی است از بخش بانهء شهرستان سقز. دارای 108 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، توتون، ارزن و مازوج است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
هنگ ژاله
[هَ گَ لَ] (اِخ) دهی است از بخش رزاب شهرستان سنندج. دارای 160 تن سکنه، آب آن از رودخانه های برده سفید، کوره دره و چشمه و محصول عمده اش غله، لبنیات، توتون و گردو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
هنگفت
[هَ گُ](1) (ص) گنده و سطبر و ضخیم. (برهان) :
بهترین جامه ای بود هنگفت
مر مرا اوستاد چونین گفت.سنائی.
فرستادم به خدمت رقعهء وی
به دست پهلوی هنگفت و لمتر.ابن یمین.
|| کنایه از بسیار هم هست و صاحب مؤیدالفضلا بجای نون تا آورده است که هتگفت باشد. (برهان).
(1) - به ضم اول هم...
هنگ کنگ
[هُ کُ] (اِخ)(1) یکی از مستعمرات انگلیس در جنوب شرقی سرزمین چین است که در شرق رود مروارید و در 90میلی جنوب کانتن قرار دارد. 391 کیلومتر مربع وسعت و قریب دو میلیون نفر جمعیت دارد. (از فرهنگ جغرافیایی وبستر).
(1) - Hong Kong.
هنگمتان
[هَ مَ] (اِخ) رجوع به همدان شود.
هنگو
[هَ] (اِخ) دهی است از بخش نشتای شهرستان شهسوار. دارای 125 تن سکنه، آب آن از آزاررود و محصول عمده اش برنج و مرکبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
هنگوئیه
[هِ ئی یَ] (اِخ) دهی است از بخش بافت شهرستان سیرجان. دارای 40 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج8).
هنگویه
[هِ یَ] (اِخ) دهی است از بخش بستک شهرستان لار. دارای 898 تن سکنه، آب آن از چاه و محصول عمده اش غله، خرما و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج7).
هنگه
[هَ گَ / گِ] (اِ) مخفف هنگامه که مجمع و معرکه باشد. (برهان).
هنم
[هَ نَ] (ع اِ) خرما یا نوعی از آن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
هنم
[هَ نَ] (اِخ) دهی است از بخش پاپی شهرستان خرم آباد. دارای 160 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و لبنیات است و ساکنان آنجا از طایفهء پاپی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج6).
هنمد
[هَ مَ] (اِ) سبزیی را گویند که بر روی آب بهم رسد. (برهان).