هلیوم

[هِ یُمْ] (فرانسوی، اِ)(1) گاز سبک و غیرقابل احتراقی که در بالن به کار میرود. (فرهنگ انگلیسی حَییم).
(1) - Helium.


هلیون

[هَ] (اِ) مارچوبه. (یادداشت مؤلف). گیاهی است که آن را مارچوبه و مارگیا خوانند. برگ آن مانند برگ رازیانه باشد. طبیخ آن را به خورد سگ دهند سگ را بکشد. در غیاث و صراح «هلیو» (به کسر اول) نوشته. (برهان). نام رومی مارچوبه است. دانه ای دارد که لون آن...


هلیه

[هَ] (اِ) چوبکی باشد پهن که کشتیهای کوچک را بدان رانند. (غیاث). خله. رجوع به خله و هلیسه شود.


هم

[هَ] (حرف ربط، ق) به معنی نیز که به عربی ایضاً گویند. (برهان). لفظ فارسی است مرادف نیز. صاحب بهار عجم نوشته که فرق در لفظ «نیز» و لفظ «هم» این است که آوردن لفظ «هم» بر معطوف و معطوف علیه هر دو صحیح باشد، چنانکه گویند: هم نماز کردم...


هم

[هَم م] (ع اِ) اندوه. ج، هموم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). یکی از اعراض شش گانهء نفسانیه. (یادداشت مؤلف) :
برداشته خزینه و انباشته به زر
صندوقهای پیل، و نه در دل هم و نه غم.
فرخی.
زآرزوها که داشت خاقانی
هیچ همّی به جز وصال تو نیست.خاقانی.
اگر در این مهم عظیم و همّ...


هم

[هِم م] (ع ص) پیر فانی. ج، اهمام. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || نازک و نحیف، و در این معنی مشتق از «همته النار» است، یعنی آتش ذوبش کرد. || قدح هم؛ قدح شکسته. (از اقرب الموارد).


هم آئین

[هَ] (ص مرکب) رجوع به هم آیین شود.


هم آخر

[هَ خُ] (ص مرکب) رجوع به هم آخور شود.


هم آخور

[هَ خُرْ] (ص مرکب) دو چارپای را گویند که در یک آخور علوفه خورند. || به کنایه دو دوست صمیمی را گویند به حالت تحقیر و خوار شمردن.


هم آرایشی

[هَ یِ] (حامص مرکب)دارای نظام مشترک بودن. هم روشی. هم راهی :
از هم آرایشی و همکاری
هر یکی را یکی کند یاری.نظامی.


هم آشیان

[هَ] (ص مرکب) دو مرغ یا حیوان که در یک آشیان زیست کنند، و به کنایه دو یار همنشین و همخانه را گویند :
باز سپید با مگس سگ هم آشیان
خاک سیاه بر سر بخت نژند او.خاقانی.
میخواستمی کز این جهانم
باشد چو توئی هم آشیانم.نظامی.
اول شب نظاره گاهم نور
وآخر شب هم آشیانم...


هم آشیانی

[هَ] (حامص مرکب)هم آشیان بودن : هر مرغی را که چینهء تربیت او دهد با سیمرغ هم عنانی و با طاووس هم آشیانی نماید. (سندبادنامه).


هم آغوش

[هَ] (ص مرکب) دو تن که در آغوش یکدیگر خسبند. همدم :
گهی میکرد شهد باربد نوش
گهی می بود با شیرین هم آغوش.نظامی.
چو شیرین ساقیی باشد هم آغوش
نه شیر، ار زهر باشد هم شود نوش.نظامی.
گر با دگری شدی هم آغوش
ما را به زبان مکن فراموش.نظامی.
یکی را دست حسرت بر بناگوش
یکی با...


هم آغوشی

[هَ] (حامص مرکب)همخوابی. هم آغوش شدن. اعتناق. معانقه. (یادداشتهای مؤلف).


هم آگوش

[هَ] (ص مرکب) هم آغوش. نزدیک. همدم.
- هم آگوش دل؛ دو تن که دلشان به یکدیگر نزدیک است :
زین دو هم آگوش دل آمد پدید
آن خلفی کاو به خلافت رسید.نظامی.


هم آوا

[هَ] (ص مرکب) هم صدا. دو چیز که صدایشان هم آهنگ و به موازات یکدیگر برآید، یا دو کس که با یکدیگر آواز خوانند :
بر گلت آشفته ام، بگذار تا در باغ وصل
زاغ بانگی می کنم بلبل هم آواییم نیست(1).
سعدی.
رجوع به هم آواز شود.
(1) - ن ل: چون بلبل آواییم...


هم آواز

[هَ] (ص مرکب) هم آوا. دو چیز یا دو تن که با هم آواز خوانند و هم صدا شوند. (یادداشت مؤلف). آنکه آواز او موافق آواز دیگری باشد. (برهان) :
با هرکه در این رهی هم آواز
در پردهء او نوا همی ساز.نظامی.
خبر ما برسانید به مرغان چمن
که هم آواز شما در...


هم آوازی

[هَ] (حامص مرکب) هم آواز شدن یا بودن. هم صدا شدن. || برابری. هم سنگی :
برون ز حکمت و انواع آن که در هر باب
تو را رسد که کنی با فلک هم آوازی.
ظهیر فاریابی.


هم آورد

[هَ وَ] (ص مرکب) چون دو کس با هم جنگ کنند هر یک مرد دیگری را هم آورد باشد یعنی همتا و هم کوشش. (برهان). آورد به معنی جنگ است :
هم آورد را دید گردآفرید
که بر سان آتش همی بردمید.فردوسی.
چه سازیم و درمان این درد چیست
به ایران هم آورد این...


هم آویز

[هَ] (ص مرکب) هم آورد. هماویز. رجوع به هماویز شود.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.