هقلس

[هَ قَلْ لَ] (ع ص) مرد زشت خوی. || (اِ) گرگ. || روباه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، هقالس. (اقرب الموارد از قاموس). مؤلف اللسان آن را به کسر اول و سوم بدون تشدید ضبط کرده است. (از اقرب الموارد). رجوع به هقالس شود.


هقم

[هَ قَ] (ع مص) سخت گرسنه گردیدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).


هقم

[هِ قَم م] (ع ص) مرد بسیارخوار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (اِ) دریا. (از منتهی الارب). و در اللسان به معنی دریای فراخ عمیق است. (از اقرب الموارد).


هقم

[هَ قِ] (ع ص) مرد سخت گرسنه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).


هقو

[هَقْوْ] (ع مص) بیهوده گفتن. || هذیان دراییدن. || افسرده و تباه کردن دل کسی را. (منتهی الارب).


هقور

[هَ قَوْ وَ] (ع ص) دراز گنده اندام گول. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد).


هقوغ

[هُ] (ع مص) سست شدن از گرسنگی یا از بیماری. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).


هقهاق

[هَ] (ع ص) چست و شتابی کننده در امور. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).


هق هق

[هِ هِ] (اِ صوت) حکایت صوت کسی که گریه بسیار کرده باشد و صدایی شبیه سکسکه از او برآید. (از یادداشتهای مؤلف). شنوشه. اشنوشه. (یادداشت دیگر).


هقهقه

[هَ هَ قَ] (ع مص) به رفتار سخت رفتن. || عطیهء اندک آوردن میان قوم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).


هک

[هَک ک] (ع مص) به شمشیر زدن کسی را. || دریافتن کسی را بگنی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || افکنده شدن. (منتهی الارب). || تیز دادن. || پیخال انداختن مرغ و شترمرغ. || سائیدن چیزی را. || برآوردن شیر را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دوشیدن شیر. || چیره...


هکات

[هِ] (اِخ)(1) به اصطلاح یونانیان، ربه النوع شکار. (از تعلیقات نصرالله فلسفی بر ترجمهء تمدن قدیم فوستل دُ کولانژ).
(1) - Hecate.


هکاتم پلیس

[هِ تِ پُ] (اِخ) شهر صددروازه. این نام را یونانیان به دامغان داده اند. (یادداشت مؤلف). رجوع به ایران باستان پیرنیا ص1621 و 1636 شود.


هکاته

[هِ تِ] (اِخ)(1) از مورخان یونانی قرن ششم ق . م. است که از اهالی می لث بوده و آثار وی بر جای نمانده است. (از ایران باستان پیرنیا ص66).
(1) - Hecatee.


هکارس

[هَ رِ] (ع اِ) غوکان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).


هکاری

[هَکْ کا] (ص نسبی) منسوب به هکاریه که بلده و ناحیه ای است در بالای موصل. (سمعانی).


هکاع

[هُ] (ع اِ) سرفه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || خواب که بعدِ ماندگی آید، و خواهانی جماع از اینجاست. (منتهی الارب). خواب پس از تعب. (اقرب الموارد).


هکان

[هَکْ کا] (اِخ) نام یکی از دهستانهای سه گانهء بخش کوهک شهرستان جهرم است که در باختر بخش در تنگ هکان واقع گردیده و هوای آن گرم و آب مشروب دهستان از باران است و در آب انبارها نگهداری میشود. یک چشمهء آب شیرین هم در چهارهزارگزی دهستان وجود دارد....


هکب

[هَ کَ / هَ] (ع مص) فسوس کردن. (منتهی الارب).


هکتار

[هِ] (فرانسوی، اِ)(1) واحد سطح برابر با ده هزار متر مربع. (از یادداشتهای مؤلف). معمو واحد سنجش زمین به خصوص در مورد اراضی زراعتی است.
(1) - Hectare.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.