جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عبدالله: (تعداد کل: 251)
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن عبدالرحمان بن الحکم بن هشام. از ملوک بنی امیه به اندلس است. به سال 275 ه . ق. روز مرگ برادرش منذر مردم قرطبه با وی بیعت کردند. مورخان وی را از صلحای بنی امیهء مغرب میدانند. او به سال 300 ه ....
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن عبدالله بن جعفربن الیمان الجعفی، مکنی به ابوجعفر. حافظ حدیث و ثقه بود. وی نخستین کسی است که مسند صحابه را به ماوراءالنهر جمع کرد، و بدان جهت مسندی لقب یافت. وی امام حدیث در ماوراء النهر بود. به سال 229 ه ....
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن عبدالله بن حسن بن الحسن بن علی بن ابی طالب شریف معروف به اشتر العلوی. از دعاه و پیشوایان شورش ضد عباسیان بود به همراهی پدرش در مدینه بر منصور عباسی خروج کرد. پدرش او را به بصره فرستاد تا اسبانی بخرد و...
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن عبدالله بن عاصم الانصاری. از بنی ضبیعه و شاعری هجاگوی و از طبقهء جمیل بن معمر و نصیب بود و معاصر جریر و فرزدق و از مردم مدینه بود. ولیدبن عبدالملک او را به یمن تبعید کرد. حماد راویه او را در نسیب...
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن عبدالله بن عبدالرحمان السعدی معروف به الغالب بالله. از ملوک دولت سعدیان مراکش است. به سال 965 ه . ق. به سلطنت مراکش رسید. وی مردی فاضل بود و به آبادانی و ترقی زراعت و صناعت رغبتی عظیم داشت. در عصر وی مراکش...
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن عبدالمعین بن عون معروف به عبدالله پاشا. از امراء مکه است که لقب پاشا و وزارت یافت و سپس به سال 1274 ه . ق. بعد از مرگ پدر به امارت رسید. وی به سال 1237ه . ق. متولد شد و در 1294...
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابی محمد بن عبیدبن سفیان معروف به ابن ابی الدنیا. رجوع به ابن ابی الدنیا و به الاعلام زرکلی شود.
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن عبیدالله معروف به ابن الخاقان. رجوع به ابن خاقان شود.
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن عبید قرشی. رجوع به ابن ابی الدنیا شود.
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن علی بن ابوطالب، مکنی به ابوهاشم. رجوع به ابوهاشم عبدالله بن محمد و نیز به الاعلام زرکلی و خاندان نوبختی شود.
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن علی بن عباس، مکنی به ابوجعفر و معروف به منصور. وی دومین خلیفهء عباسی و نخستین کس از ملوک عرب است که به علوم توجه کرد. وی عارف به فقه و ادب بود و در فلسفه و علم فلک تقدمی داشت و به...
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن علی بن عبدالله بن العباس بن عبدالمطلب، مکنی به ابوالعباس سفاح. نخستین خلیفهء عباسی است. ابومسلم خراسانی به سال 132 ه . ق. با وی به خلافت بیعت کرد و مردم را به اطاعت او خواند. وی مردی سخت عقوبت و بزرگ انتقام...
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن علی عجمی الشنشوری. وی فرضی و از فقهاء شافعیه و خطیب جامعه الازهر مصر بود. از تألیفات او است: قره العینین فی مساحه ظرف القلتین در فقه. الفوائد الشنشوریه فی شرح منظومه الرحبیه در فرائض. الفوائد المرضیه فی شرح الملقبات الوردیه. وی به...
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن علی کلبی. از امراء کلبیان اصحاب صقلیه است که خطبه بنام ملوک فاطمیهء مصر میکردند. به سال 375 ه . ق. بعد از مرگ برادر خود جعفر به امارت رسید. او مردی ادیب و دوستدار علم و علماء بود. به سال 379 ه...
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن علی هروی. از ذریهء ابی ایوب انصاری معروف به شیخ الاسلام و حافظ حدیث و از ائمه بوده است. او راست: منازل السائرین در حدیث. ذم الکلام و جز آن. وی به سال 410 ه . ق. متولد شد و در 485 ه...
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن عیسی المروزی، مکنی به ابومحمد و معروف به عبدان. وی حافظ حدیث و مفتی مرو بود. مدتی در مصر اقامت کرد و سپس به مرو رفت. او نخستین کسی است که مذهب شافعی را در خراسان نشر داد. از تألیفات اوست. المعرفه در...
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن فرحون الیعمری المالکی. فقیه و از علماء حدیث بود. اصل او از مردم تونس و مولد و منشأاش مدینه است. از تألیفات او است: الدر المخلص من التفصی و الملخص در حدیث. کشف الغطافی شرح مختصر الموطاً در چهار مجلد. العده. وی به...
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن قائم بن المقتدر، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به المقتدی بامرالله. رجوع به ابوالقاسم عبدالله مقتدی و مقتدی و نیز به الاعلام زرکلی شود.
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن محمد بن عبدالله، مکنی به ابوسعید و معروف به عبدالله استرآبادی. وی حافظ حدیث و مورخ بود. اصل او از استرآباد از نواحی طبرستان است. در سمرقند اقامت کرد و تاریخ سمرقند را نوشت. ابن اثیر از آن تاریخ یاد کرده است. وی...
عبدالله
[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن منازل، مکنی به ابومحمد و معروف به ابن منازل. صوفی و از اجلهء مشایخ نیشابور است. طریقه ای مخصوص به خود داشت. به علوم ظاهر (شریعت) نیز عالم بود. حدیث بسیار مینوشت و روایت میکرد. وی به سال 329 ه . ق. به...