ابوغالب
[اَ لِ] (اِخ) او راست: کتاب اخبار تهامه. (کشف الظنون).
ابوغالب
[اَ لِ] (اِخ) احمدبن سلیم الرازی. از اوست: کتاب الانواء. (ابن الندیم).
ابوغالب
[اَ لِ] (اِخ) احمدبن محمد بن محمد بن سلیمان بن حسن بن جهم بن بکیربن اعین بن سنسن الشیبانی. او یکی از افراد خاندان معروف آل اعین و از غیر نژاد عرب است. شیخ ابوجعفر طوسی در فهرست گوید: ابوغالب زراری از بکیریون و بکیریون زراریان اند و تا زمان...
ابوغالب
[اَ لِ] (اِخ) تمام بن غالب بن عمرو تیانی قرطبی. رجوع به ابن تیانی و رجوع به تمام... شود.
ابوغالب
[اَ لِ] (اِخ) تیانی. رجوع به ابن تیانی شود.
ابوغالب
[اَ لِ] (اِخ) حزور مولی خالدبن عبدالله بن اسید صاحب ابی امامه الباهلی. محدث است.
ابوغالب
[اَ لِ] (اِخ) دیلم. از روات حدیث است.
ابوغالب
[اَ لِ] (اِخ) عبدالحمید کاتب بن یحیی بن سعید. رجوع به عبدالحمید... شود.
ابوغالب
[اَ لِ] (اِخ) فخرالملک محمد بن علی. رجوع به ابوغالب محمد بن علی... شود.
ابوغالب
[اَ لِ] (اِخ) محمد بن سهل. رجوع به محمد... شود.
ابوغالب
[اَ لِ] (اِخ) محمد بن علی بن خلف واسطی ملقب به فخرالملک وزیر بهاءالدوله ابونصربن عضدالدوله بن بویهء دیلمی و وزیر پسر او سلطان الدوله ابی شجاع فناخسرو. مولد وی به سال 354 ه . ق. به واسط بود و او برکشیدهء موفق وزیر است و در 390 با موفق...
ابوغالب
[اَ لِ] (اِخ) مقاتل بن النضر. رجوع به مقاتل... شود.
ابوغالب
[اَ لِ] (اِخ) نافع الخیاط. تابعی است. او از انس بن مالک و از او وارث بن سعید روایت کند.
ابوغالب
[اَ لِ] (اِخ) همام بن جعفر معری. او راست: کتاب تاریخ.
ابوغانم
[اَ نِ] (اِخ) میان جیرفت و منوکان کوهستانی است آبادان و با نعمت بسیار و آنرا کوهستان ابوغانم خوانند. و از مغرب این کوهستان روستائیست که آنرا رودبار خوانند. (حدودالعالم). و رجوع به محیسن (طائفهء...) شود.
ابوغانم
[اَ نِ] (اِخ) عشیره ای از طائفهء محیسن از قبیلهء بنی کعب خوزستان.
ابوغانم
[اَ نِ] (اِخ) قصری. عبدالرحیم معروف به ابن محمد شاعر و ادیب ایرانی. کاتب و وزیر منوچهربن قابوس. و او کرتی از جانب مخدوم بسفارت نزد سلطان محمودبن سبکتکین شد. او را بعربی اشعاری نیکوست.
ابوغانم
[اَ نِ] (اِخ) محمد بن عمر بن احمدبن عدیم. رجوع به محمد... شود.
ابوغانم
[اَ نِ] (اِخ) یونس بن نافع مروزی. از روات حدیث است. و ابن المبارک از او روایت کند.
ابوغباب
[اَ غَ] (اِخ) عامربن حارث نمری. ملقب به جمران العود شاعر عرب. رجوع به عامر... شود.
