ابوعیاض
[اَ] (اِخ) عمروبن الاسود العبسی الشامی. از روات حدیث است.
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) از او معاویه بن صالح روایت کند.
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) او راست: تاریخ حمص.
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) ابن ابی لیلی. رجوع به ابوعیسی عبدالرحمن... شود.
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) ابن رشید. احمد یا صالح پسر هارون خلیفه. او در حسن صورت بی عدیل و آوازی خوش و در ادب و شعر و موسیقی بهره ای تمام داشت و مأمون را به این برادر محبتی بکمال بود و ولایت عهد خویش بدو دادن میخواست لکن او در...
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) ابن شیران. نام مجلّدی مشهور. (ابن الندیم).
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) احمدبن علی بن یحیی منجم. رجوع به احمد... و رجوع به منجم شود.
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) اسواری. منسوب بأساورهء فارس. از ابی سعید روایت کند.
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) اسیدبن حضیر. رجوع به اسید... شود.
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) اعور. وی در صنعت کیمیا بحث کرده و گویند بعمل رأس و اکسیر تام رسیده است. (ابن الندیم).
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) بکاربن احمدبن بکار. رجوع بکار... شود.
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) ترمذی. رجوع به ترمذی ابوعیسی... شود.
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) جعفربن یعقوب اصفهانی. رجوع به جعفر... شود.
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) الحارثی الانصاری. صحابی است. او بدر را دریافته وبروزگار خلافت عثمان در گذشته است.
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) حاضربن مهاجر الباهلی. تابعی است و شعبه از او روایت کند.
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) حسن بن موسی نوبختی. او را کتابی است بنام کتاب نقض کتاب ابی عیسی فی الغریب المشرقی. (از ابن الندیم).
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) حکم بن ابان عدنی. یکی از زهاد و از روات حدیث است و به هشتادوچهارسالگی در سال 154 ه . ق. درگذشت. رجوع به صفه الصفوه ج 2 ص 168 شود.
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) خراسانی. او از عبدالله بن کناز و از او نافع بن یزید روایت کند.
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) خلاد القادری. از روات حدیث است.
ابوعیسی
[اَ سا] (اِخ) سلیمان بن کیسان. از روات حدیث است و حیوه بن شریح و سعیدبن ابی ایوب از او روایت کنند.
