ابوعون
[اَ عَ] (اِخ) احمدبن منجم کاتب. رجوع به احمد... شود.
ابوعون
[اَ عَ] (اِخ) اسحاق بن علی. او راست: کتاب الزیج.
ابوعون
[اَ عَ] (اِخ) انصاری. از روات حدیث است واحوص بن حکیم از او روایت کند.
ابوعون
[اَ عَ] (اِخ) جعفربن عون بن عمروبن حریث. از روات حدیث است.
ابوعون
[اَ عَ] (اِخ) حکم بن سنان. از روات حدیث است.
ابوعون
[اَ عَ] (اِخ) خصیف بن عبدالرحمن الجزری. از روات حدیث است.
ابوعون
[اَ عَ] (اِخ) سیاربن ابراهیم العبدی. از روات حدیث است.
ابوعون
[اَ عَ] (اِخ) عبدالله بن ارطبان از روات حدیث. و رجوع به عبدالله... شود.
ابوعون
[اَ عَ] (اِخ) عبدالملک بن یزید خراسانی. یکی از سرداران نهضت عباسیه. او بگاه قیام طرفداران بنی عباس بخراسان، از سران این نهضت بود و به سال 131 ه . ق. در جنگ زاب با عبدالله بن علی دستیاری کرد و پس از شکست عثمان بن سفیان امیر جیش امویان...
ابوعون
[اَ عَ] (اِخ) علاءبن عبدالکریم. از روات حدیث است.
ابوعون
[اَ عَ] (اِخ) کاتب. او راست کتاب التشبیه.
ابوعون
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن عبیداللهبن سعید ثقفی. از روات حدیث است.
ابوعون
[اَ عَ] (اِخ) او از قبیصه بن مخارق استماع روایت کرده است.
ابوعون
[اَ عَ] (اِخ) یساربن ابراهیم.از روات حدیث است.
ابوعیاش
[اَ عَیْ یا] (اِخ) ابن ابی ربیعه. صحابی است.
ابوعیاش
[اَ عَیْ یا] (اِخ) الزرقی الانصاری. صحابی است و در نام او و پدر وی اختلاف است. برخی نام او را زیدبن الصامت و بعضی زیدبن النعمان و پاره ای عبیدبن زید گفته اند. وفات او بروایتی پس از سال 40 و بقولی بعد از سنهء 50 ه . ق....
ابوعیاش
[اَ عَیْ یا] (اِخ) زیدبن عیاش. تابعی است و از سعد روایت کند.
ابوعیاض
[اَ] (ع اِ مرکب) باشه. باشق. ابوسراقه. (مهذب الاسماء).
ابوعیاض
[اَ] (اِخ) صحابی است.
ابوعیاض
[اَ] (اِخ) ابان بن راشد سروجی. از روات حدیث است و از مسعودی روایت کند.
