ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) امین الدوله علاءبن حسین. رجوع به ابن موصلایا امین الدوله... شود.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) تمیمی عقیقی. محّدث است.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) جعفی. او از یونس بن عبداللّه و از او قاسم بن یزید روایت کند.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) حسن بن محمد بن حسن بن محمد بن حمدون. رجوع به حسن... شود.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) حسن بن محمد جشمی. رجوع به حسن... شود.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) خزاعی. او از ابن ابزی روایت کند.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) خیر انصاری. صحابی است و او را ابواسعد زرقی نیز گویند. و بعضی کنیت او را ابوسعید گفته اند.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) داودبن الهیثم. رجوع به داود... شود.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) راشد. تابعی است و منصوربن المعتمر از او روایت کند.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) روح بن جناح. محدّث است و از مجاهد روایت کند.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) زرقی انصاری. رجوع به ابوسعد خیر انصاری شود.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) سعیدبن ابی سعید المقبری. محدّث است.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) سعیدبن احمد میدانی. او پسر میدانی صاحب مجمع الامثال و السامی فی الاسامی است. و خود ابوسعد راست: کتاب الاسمی فی الاسماء. وفات وی به سال 539 ه . ق. بوده است.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) سعیدبن المرزبان. محدّث است.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) سمّان یا ابوسعید اسماعیل بن علی بن زنجویه الرازی السمان حافظ. صاحب کشف الظنون در ذیل الموافقه بین اهل البیت و الصحابه می نویسد: مؤلف او اسماعیل بن علی زنجویه رازی سمان حافظ است، مکنی به ابی سعید. وفات او به سال 445 ه . ق. بوده...
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) سمعانی. رجوع به ابوسعد عبدالکریم بن ابی بکر محمد... شود.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) شرحبیل بن سعد مدینی. محدث است.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) شرف الملک. رجوع به ابوسعد محمد بن منصور شرف الملک مستوفی خوارزمی شود.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) شمّاخ. شاعری است از عرب.
ابوسعد
[اَ سَ] (اِخ) عالی بن عثمان بن جنی ابوسعد بغدادی. رجوع به عالی... شود.
